پژوهش‌های احمد صدری در موسیقی ایرانی

فیش تنبور (1)

فیش تنبور (1)

 

 

دایرة المعارف سازهای ایرانی / محمد رضا درویشی تهران موسسه فرهنگی هنری ماهور 1380

از صفحه ی 311 تا صفحه ی 313و  صفحه ی 336 تا تا صفحه ی 337

تنبور:

تنبور ، ساز باستانی ایران و ساز آیینی و مذهبی سلسله ی اهل حق به شمار می رود . این ساز از معدود سازهای رایج در ایران است که مقدس شمرده می شود . در منطقه ی گوران و کرند به تَمیُره ، در منطقه صحنه به تَمیَره و درمیان لک های لرستان وکرمانشاهان به تموره معروف است و درشعرهای سید یعقوب ماهیدشتی به صورت تمورآمده است . در مجلس نیاز و حلقه ی ذکر سلسله ی یارسان ( اهل حق ) تنبور تنها سازی است که اجازه ی دخول دارد و ظاهرأ از بدو پیدایش این سلسله از جمله ی لوازم مجلس نیاز و حلقه ی ذکر یارسان بوده است . این ساز در جامعه اهل حق از حرمت و قداست خاصی برخوردار است . اگر چه بجز تنبور نوازان اهل حق ، نوازندگان غیر اهل حق نیز از تنبور استفاده می کنند ، امّا این نوازندگان نیز متوجه اهمیت و حرمت این ساز هستند . تنبور از خانواده ی دو تار یا به عبارت دقیق تر ، نام قدیمی و باستانی دو تار است . در میان سازهای خانواده ی دو تار ، تنبور تنها ساز زهی زخمه ای رایج در منطقه ی غرب ایران است ( پاورقی صفحه ی 311 -  درچند دهه ی گذشته سازهای خانواده ی باغلا ما ، که در اصل متعلق به ترکیه و شما ل عراق است در برخی از نقاط کردستان و کرمانشا هان نیز رواج یافته است این ساز نیز در همین کتاب ( دایرة المعارف سازهای ایران ) مورد بررسی قرارگرفته است.  ) تمرکز عمده ی این ساز در حال حاضر در استان کرمانشاهان دردو حوزه ی گوران و صحنه و در نواحی شمالی استان لرستان به ویژه مناطق محل سکونت لک ها است. به طور کلی هر کجا که جماعتی از سلسله ی یارسان سکونت داشته باشند ، تنبور نیزدرآنجا دیده می شود .

ویژگی ظاهری و ساختاری

تنبور از خانواده ی سازهای زهی زخمه ای است و کاسه ی طنینی نیمه گلابی دارد . گودی کاسه ی تنبوردر مقایسه با دو تار های خراسان کم است و کاسه ی آن در قدیم یکپارچه  بوده است . امروزه از هر دو نوع کاسه ( یکپارچه و ترکه ای ) استفاده می شود . در منطقه گوران بیش تر تنبورها هنوز کاسه ی یکپارچه دارند و در صحنه اغلب تنبورها دارای کاسه ی ترکه ای هستند . قدیمی ترین نمونه کاسه ی ترکه ای ، نبورها ساخت استاد خداوردی در منطقه ی صحنه و مربوط به 120 تا 130 سال پیش است . بعضی از سازها ی استاد خداوردی هنوزموجود است . این تنبورهای ترکه ای دارای قسمت  رابط « گلو »‌ (‌گلویی ) هستند که رابط میان دسته و کاسه است و ترکه ها بر روی آن مهار می شوند .  سازهای استاد خداوردی گاه تا 70 ترکه دارند و حجم کاسه ی آنها نیز از تنبورهای جدید کم تر است . امروزه تعداد ترکه ها بیش تر

است و هر ساز نده به روش خود از 7 تا 10 ترکه استفاده می کند . کاسه های ترکه ای قدمت زیادی ندارند و قدیمی ترین نمونه های آن بر اساس اطلاعات به دست آمده به120 تا 130 سال پیش مربوط است تنبورهایی که کاسه ی یکپارچه دارند ، فاقد قسمت رابط گلو ( گلویی ) هستند و دسته ی  آنها مستقیمأ به کاسه متصل می شود .

روی دهانه ی کاسه ، صفحه چوبی نازکی که تقریبأ حالت گرده ماهی دارد قرار می گیرد . و روی این صفحه معمولأ تعدادی سوراخ دیده می شود . وجود این سوراخ ها درطنین و جنس صدای تنبور مؤثر است . تعداد و محل این سوراخ ها ثابت و درساز هر سازنده ای متفاوت است . حتی تعداد ومحل آن ها روی صفحه ی سازهای یک سازنده نیزممکن است متفاوت باشد معمولأ 5 تا 6 سوراخ به شکل گُل دروسط صفحه ،‌کمی متمایل به دسته و گاه دو سوراخ کنار هم در نقطه ای نزدیک به محل اتصال کاسه به دسته روی صفحه ایجاد می شود . برخی از تنبورها نیز دو سوراخ روی کاسه در قسمت بالایی و نزدیک به لبه و صفحه دارند.

روی دسته  تنبور تعدادی دستان در محل های معین بسته می شوند . تنبورهای منطقه گوران معمولأ 13 دستان و تنبورهای منطقه ی صحنه 14 دستان دارند . امروزه در منطقه ی گوران تنبورهایی با 14 دستان ( دستان چهاردهم اضافه شده است )‌ نیز دیده می شوند. تعداد دستانهای تنبور در اصل 14 دستان بوده است . در سالهای اخیر برخی از تنبور نوازان چند دستان دیگر به ساز خود افزوده اند به عنوان مثال سید خلیل عالی نژاد در چند سال پیش چند دستان به تنبور خود اضافه کرد که جواب دستانهای سوم و چهارم ، پنجم ، ششم و هفتم در یک اکتاو بالاتر بود . این نوازنده امروز دستان های اضافی را باز کرده است . و با همان 14 دستان می توازد .

محل دستان ها ، به نظر بیشتر نوازندگان سر شناش تنبور ثابت است و هنگام اجرای مقام های مختلف هیچگاه دستان ها جا به جا نمی شوند . عالی نژاد معتقد بود است که با جمع بندی نظرات استادان قدیمی تنبور به این نتیجه رسیده است که تعدادی از دستا ن های تنبور ، ثابت و تعدادی دیگر متغیر هستند . در

 

 

تنبور هایی که 14 دستان دارند ، 8 دستان ثابت و 6 دستان متغیر  است .

 

وضعیت این دستان ها به ترتیب  زیر است:

دستان اول : متغیر (‌در وضعیت متعادل ،‌میان شیطانک و دستان دوم بسته می شود . )

 دستان دوم : ثابت

دستان سوم : متغیر

دستان چهارم :‌ ثابت (‌در قدیم آنرا کمی جلوتر می بستند اگر صدای این دستان امروزه به طور قراردادی « ر بمل » است ،‌در گذشته چیزی نزدیک به « ر کُرن » بوده است .)

دستان پنجم :‌ ثابت (‌ در فاصله ی  4 / 1 وتر )

دستان ششم : متغیر

دستان هفتم : ثابت ( در فاصله ی 3 / 1وتر )

دستان هشتم : متغیر

دستان نهم :‌ ثابت

دستان دهم :‌ ثابت

دستان یازدهم :‌ متغیر

دستان دوازدهم : ثابت ( در فاصله ی 2 /1 وتر )‌

دستان سیزدهم : متغیر (‌در فاصله ی اکتاو نسبت به دستان اول )

دستان چهاردهم : ثابت ( در فاصله ی اکتاو نسبت به دستان دوم )‌

در سطح بالایی دسته یک شیار که اصطلاحأ به «‌ناو »‌ معروف است ایجاد می شود تا عبور دستان ها را هنگام گِره زدن آسان تر کند .‌ در انتهای دسته گوشی ها قرار دار ند . تنبور لانه ی کوک (‌جعبه ی گوشی ها )‌ ندارد و گوشی های آن مستقیمأ در سوراخ های ایجاد شده در انتهای دسته فرو می روند . در چند دهه ی گذشته تجربه هایی به منظور ایجاد لانه ی کوک برای تنبور توسط استاد ابراهیم  قنبری مهر و به تبعیت از ایشان عبدالرضا رهنما صورت گرفته است . در این گونه تنبورها دسته در قسمت گوشی ها اندکی به عقب تمایل دارد (‌مانند دوتار ترکمنی )‌وبه خاطر مایل بودن انتهای دسته به  سمت عقب ، نیازی به پرده ی قبل از شیطانک نیز نیست . در حالی که در تنبور های معمولی مانند همه ی سازهای خانواده ی دوتار و غیره به خاطر هدایت وترها به سمت گوشی ها  ،  پرده ی قبل از شیطانک همیشه بسته می شود .

تنبور به شکل سنتی دارای دو وتر است . نوازندگان قدیمی تنبور در منطقه گوران هنوز به دو وتر وفادارند ، امّا تنبورهای جدیدی که درمنطقه ی گوران  ساخته می شوند اغلب دارای سه وتر هستند . در صحنه معمولأ‌ از سه وتر استفاده می کنند ، ولی تنبورهای قدیمی صحنه ، دو وتر دارند . در تنبورهای سه وتره ،‌ وتر اول ( زیر ) مضاعف شده است و این وتر به صورت همصدا کوک می شوند در مجموع می توان گفت که تنبوردر قدیم دو وتر داشته است وامروز ه معمولأ سه وار دارد . گاه تنبور هایی را می توان یافت که تعداد وترهای آ‌نها بیش تر است نگارنده درکوهدشت لرستان تنبوری را با پنج وتر مشاهده کرده است . به صورت 2-3 تقسیم و کوک می شد ند ؛

به این ترتیب که ردیف اول وترها ( ردیف زیر ) به صورت سه تایی و همصدا و ردیف دوم وترها ( ردیف بم )‌به صورت مضاعف و همصدا کوک می شدند . به هر حال استادان قدیمی نه تنها تنبورها ی پنج وتره  را نمی پذیرند ، بلکه معتقدند که تنبور بهتر است دووتر داشته باشد . این که تنبور دارای دو یا سه وتر باشد مسأله مهم و تازه ای نیست و در گذشته های دور نیز شاهد این اختلاف نظر بوده ایم .چنان که ابو نصر فارابی نیز در رسا له ی موسیقی کبیر خود می گوید «‌تنبور را بعضی ها با دو وتر و بعضی ها با سه وتر می توازند .»‌و ترها از یک طرف به سیم گیر و ازطرف دیگر پس از عبور از روی خرک و شیطانک در انتهای دسته به دور گوشی ها پیچیده می شوند ، در تنبورهای دو  وتره  گوشی وتر زیر در سمت جلو دسته  ، و گوشی وتر بم در سطح دیگر و عمود بر گوشی اول قرار دارد . در تنبور های سه وتره ،‌دو گوشی وترهای مضاعفِ زیر در کنار هم و در سمت جلو دسته ، و گوشی وتر بم در سمت دیگر دسته و عمود بر دو گوشی قبل قرار گرفته است . 

وتر های فلزی تنبور معمولأ از نظر قطر با هم مساوی هستند . وتر یا وتر های مضاعف ِ زیر وظیفه ی اجرای نغمه و ، وتر بم وظیفه ی اجرای واخوان را به عهده دارد .

خرک نتبور در مقایسه با خرک انواع دو تار ، بزرگ تر و بلندتر است وروی صفحه چوبی در نقطه ی معینی معمولأ چسبانده و تثبیت می شود . از این رو فاصله وتر ها تا دسته نیز در مقایسه با سایر سازهای خا نواده دو تار بیش تر است . بر روی خرک ، دو یا سه شیار برای عبور وتر ها ایجاد شده است . در برخی از تنبور های جدید ، ساختمان خرک به طور کلی تغیر کرده است . در تنبور های ساخت استاد ابراهیم قنبری مهر ( تهران )‌و عبدالر ضا رهنما (‌صحنه ) خرک و سیم گیر به پیروی از بربط ( عود ) شیئی واحد هستند و بر روی صفحه کاملأ تثبیت شده اند . سیم گیر که در قسمت پایینی کاسه قرار گرفته است ، برای قلاب شدن وتر ها شکلی شانه ای دارد . همان طور که ذکر شد ، تنبور های ساخت استاد ابراهم قنبری مهر و برخی از تنبورهای عبدالرضا رهنما فاقد سیم گیر هستند .محل شیطانک در انتها ی دسته و قبل از سر پنجه است و معمو لأ شئ جداگانه ای است که در شیار ایجاد شده بر روی دسته قرار می گیرد . روی شیطانک نیز دو یا سه شیار برای عبور وترها ایجاد شده است .

بنابر این قطعه های مختلف تنبور عبارت اند از کاسه ی طنینی (‌یکپارچه ، تر که ای با 7 تا 10 ترکه ) ، صفحه ،‌دسته ، گلو یا گلویی ( در تنبور ها ی ترکه ای )‌، سیم گیر ( در برخی از تنبور های جدید ، خرک کار سیم گیر را انجام می دهد ) ، 2یا 3 وتر ( در تنبورهای نامتعارف تا 5 وتر ) شیطانک ،خرک ( در برخی از تنبورهای جدید ، سیم گیر کار خرک را انجام می دهد ) 13 تا 14 دستان ، 2 تا 3 گوشی ( در تنبورهای نامتعارف تا 5 گوشی ) و پرده ی قبل از شیطانک .    

 

جنس و مواد به کار رفته در ساختمان تنبور

 

کاسه ی طنینی

کاسه ی طنینی تنبور (‌ یکپارچه یا ترکه ای ) از چوب توت ساخته می شود . درمیان سه نوع درخت توت سفید ، سیاه وارغوانی ( شرابی ) چوب توت ارغوانی مناسب تر است . کاسه های ساخته شده از چوب درختهای توتی که در کوهپایه ها می رویند و کم آ بی کشیده اند ،‌طنین و زنگ بیشتری دارند و چوب درخت توتی که در خاک های حاوی املاح آ هنی می رویند دارای صدایی تیز و نامطبوع است . چوب درختهایی نیز که در نواحی مرطوب می رویند ، صدای مطلوبی ندارد .

 

صفحه ، چوب ، توت

دسته : چوب گردو ( و گاه چوب چنار موج یا چوب زرد آلو)

گلو  ( گلویی ) : در قدیم از چوب توت بود و امروزه از چوب گردو نیز ساخته می شود .

 

سیم گیر :

جنس سیم گیر در قدیم بیش تر از شاخ کل  ( یا بز کوهی ) بود و امروز ه آنرا از چوب های مختلف نیزمی سازند . خلیل عالی نژاد ، سیم گیر و شیطانک را از چوبی به نا م کِیکوم می سازد که از چوب شمشاد نیز سخت تر است .

چوب های سخت معمولأ‌هنگام برش ، آسیب پذیرو شکننده اند ، اما چوب  کِیکوم  مقاوم است .

 

خرک : چوب شمشاد ،‌ چوب گردو  و گاه چوب فوفل .

گوشی ها : در قدیم معتقد بود ند اگر گوشی ها از جنس چوب بید باشند بهتر است ، زیرا در مقایسه

با چوب های دیگر سست تر است . در واقع می خواستند چوب گوشی ها از چوب دسته سُست تر با شد تا دسته به مرور زمان خورده نشود ، زیرا که دسته ثابت است ولی گوشی ها را می توا ن عوض کرد .

 

وتر ها

جنس وتر ها در گذشته از ابریشم خامِ  تابیده شده و پیش از آن از زِه بوده و ظاهرأ قطر و ضخامت آ ن ها یکسان بوده است . امروزه جنس وترها از سیم فولادی یا آلیاژی مانند آن و نیز از مس و برنج است . بهتر است وتر اول (‌زیر ) از سیم فولادی و وتر دوم ( بم ) از مس و سرخ رنگ باشد امروزه وترها ی دوگانه و سه گانه ی تنبور را بیش تر از یک جنس ( سیم ها ی فولادی سفید ) انتخاب می کنند که سیم های فولادی 18% مناسب تر است .

 

دستان ها

دستا ن ها ی تنبور معمولأ از جنس زِ ه ( روده ی تابیده شده ی گوسفند ) است . در گذشته و گاه امروز سعی بر این بوده و هست که دستان ها ی تنبورهای مخصوص جَم خانه و حلقه ی ذکر از روده ی گوسفند قربانی برای نذر در جَم خانه باشد . معمولأ دستان های یکم تا هفتم را ضخیم تر ( چهار لا یا چهار دور ) و سایر دستان ها ی پنجم ، هفتم و دهم ، چهار لا یا چهار دور و بقیه ی دستا ن ها سه لا یا سه دور بوده اند .

برای مطالعه بیشتر در این مورد به کتاب تنبور از دیر باز تا کنون نوشته خلیل عالی نژاد مراجعه کنید .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ساز شناسی تألیف پرویز منصوری تهران انتشارات زوّ ار 1379  صفحه های 31و 32

تنبور

دارای شکمی گلابی و دسته ای دراز است که بر  روی آن از 10 تا 15 پرده بسته می شود رویه ی جلویی شکم چوبی است . دسته ی این ساز ، مانند سه تار ، به سر ساز متصل است و سر در حقیقت ، ادامه دسته است که بر روی سطوح جلویی و جانبی آن ، هر یک دو گوشی کار گذارده شده که سیم ها به دور آنها پیچیده می شوند .

سیم های تنبور چهار عدد و معمولأ به فاصله های مختلف کوک می شده است .

این ساز معمولأ بدون مضراب ، و با انگشت ، نواخته می شود.

چنانچه در تاریخ موسیقی ایران نوشته شده در قدیم سازی به نام تنبور وجود داشته و از آن انواع مختلفی ذکر کرده اند . مثلأ گفته شده که فارابی تئوری دان مشهورموسیقی ایران ، تنبور بغدادی و تنبور خراسان را دستان بندی کرده است .

این ساز از دسته ی سازهای شهری است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تا ریخ موسیقی ایران حسن مشحون سا ل 1380 از صفحه ی 553

طنبور طنبوره

از سا زهای قدیمی است و در پهلوی ذکر آن آمده است . برهان قاطع می نویسد :‌ « در پهلوی این کلمه به صورت Tamuorray   سراینده و نوازنده ی طنبورآمده » ( تاریخ موسیقی ایران ، حسن مشحون پاورقی 152 صفحه ی 553 -   152 : فردوسی گوید :

 

          بزد  دست و طنبور را بر گرفت                         سراییدن چا مه اندر گرفت ) .

فرهنگ ابن دراج می نویسد: « طنبور و طنبوره به ضمّ  اول و ثالث ساز معروف واین معرب تونبره که لغت هندی است وبه معنی کدوی تلخ است و چون این ساز را در اصل از کدو ساخته اند به مجاز به همان نام شهرت گرفته . مؤلف فرهنگ رشیدی گوید معرب آن دمبره است زیرا که شبیه است به دُم بره ... عبدالقادر مراغی در مقاصدالحان در توصیف سازهای ذوات الاوتار مفیدات ( تاریخ موسیقی ایران ، حسن مشحون ص 553 پاورقی 153 : عود قذیم ، عود کامل ، طرب الفتح ، شش تار ، طرب رود ، کمانچه ، قژک ، طنبور شروانیان ، طنبور ترکیه ، روح افزای ، قوپوز ، اوزان ، نای طنبور ،  رباب ، یکتای عرب ، ترنتای ، تحفة العود ، شدرغو، پیپا ، ( ذوات الاوتار مقیدات آنهایی است که برای نواختن نیاز به انگشت گذاری دارد مانند تار و کمانچه به عکس ذوات الاوتار مطلقات مانند : سنتور و قانون ) . که به شرح آنهاپرداخته نام دو نوع طنبور شراوانیان را می نویسد :  « سازی بود که اهل تبریز در عمل آورند و آن بر هیأت امرودی ( گلابی ) باشد و سطح آن بلند وبر آن دو وتر مفدر بندند و بر ساعدان پرده ها بندند ...» ( تاریخ موسیقی حسن مشحون ص 553،  پاورقی 154 : ظاهرأ دوتار معروف که در آذربایجان بیش از دیگر نواحی ایران متداول است .)

طنبور ترکی را از حیث کاسه و سطح کوچکتر از طنبور شروانیان نوشته و دسته آنرا بلند تر .

شعرای ایران در اشعار خود بسیار از طنبور نام برده اند .منوچهری شاعر عصر غزنوی گوید :

         بیاد  شهر یارم  نوش   گردان                               به بانگ چنگ و موسیقار و طنبور

فخرالدین اسعد گرگانی از شعرای اوائل قرن پنجم هجری ( معاصر طغرل بیک سلجوقی 429 455 هجری ) گوید :

        نه او پیش توگیرد چنگ وطنبور                             نه تو با او نشینی مست و مخمور

ابو طالب کلیم کاشانی گوید :

گرچه صد جا بسته باشد دست طنبور نشاط                         ناخن تأثیر او دل را جراحتها کند

مکتبی درلیلی و مجنون خویش گوید :

        طنبور و کمانچه  از  ترنم                                    سودا  شده  در  دماغ  مردم

طنبور انواع و اقسام داشته وبر آن دو تار و سه تار و چهار تارو پنج تار و شاید بیشتر بسته اند و نوعی از آن را نای طنبور می گفتند که با کمانه ( آرشه ) می نواختند ( تاریخ موسیقی ایران حسن مشحون ص 554 پاورقی 155 : مؤلف مقاصدالالحان می نویسد : اما نای طنبور و آن از مجرورات ( کشش ، کانه ای ) است و شاید اگر بر طنبور شروانیان کمانه کشند وبه اصابع ( انگشتان ) تصرف کنند در نغمات و این در تأ لیف لحنی همان حکم وترین را دارد .) .مؤلف درة التاج از طنبور نام برده و چنین می نویسد .« طنبور که در این زمان به کمانچه مشهور است » شاید غرضش نای طنبور یا نوعی از آن بوده باشد توصیفهایی که از طنبور کرده اند با بربط بیش از عود شباهت داشته و می توان گفت که نوعی طنبور بعد ها به ( تار ) معروف شده است.»

صوفیه و اهل حق برای حضور قلب و تقویت محبت و رقت احساسات و سیر عالم روحانی به الحان و نغمه های موسیقی توسل می جویند و اکنون از میان سازها بیشتر از سه تار و طنبور استفاده می کنند ، بویژه طنبور از سازهای متداول بین اهل حق است و در کردستان بیش از دیگر نقاط ایران رواج دارد. در اواخر عصر قاجار شیخ نظرعلی پیشوای اهل حق که ساکن تهران بود از اساتید درجه اول نوازنده این ساز محسوب می شد . نورعلی الهی از قضات عالی مقام و شریف و از پیشوایا ن اهل حق نیز از اساتید موسیقی بود و در نواختن تار و سه تار دست داشت و در نواختن طنبور نیز بی نظیربود . دیگر، درویش امیر حیاتی که چند بار در رادیو ایران طنبور نواخته است . این ساز را با پنج انگشت از پائین به بالا ( چپ  ) زخمه می زنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تاریخ موسیقی : روح انگیز راهگانی

ص 42 -  در خوان چهارم در دیدار با  زن جادوگر در کنار چشمه ، هنگامی که رستم در سفر هفت خوان طی می کند بداهه سرایی فردوسی با تنبور ورود همراه است

ص 41 اسفند یار  در خوان چهارم هنگامی که کنار چشمه نشسته ساز سازش را در بر می گیرد و با آن به راز و نیاز می پردازد و بر تیره بختی خود که به سر گردانی و جنگیدن محکوم شده ترانه ایی سوزناک سر می دهد

              یکی ساخته نغز تنبور  خواست                    همی رزم پیش خود سور خواست

              هم  آنگاه  تنبور  در بر  گرفت                   سرائیدن  از کام   دل    بر گرفت

 

ص  86 85 پاراگراف آخر

عمرو پور بحر جاحظ بصری . شاید از قدیمی ترین نویسندگان دوره ی اسلامی باشد که درباره ی موسیقی و اهمیت نوازندگان دوره ساسانی رساله نوشته است و در کتاب التاج مب نویسد : اردشیر پادشاه ساسا نی مردم را به چهار گروه نهر کرد ودر برابر گروه نخست یعنی اسواران از دودمان شاهی استادان هنرمند در موسیقی و آواز خوانی بودند در برابر گروه سوم ندیمان ، دلخکان و شوخان و رنگ زنان ، چنگیان و تنبور نوازان می نشستند .

ص 87 پاراگراف دوم

باز در کتاب کارنامه اردشیر بابکان آمده است : به نوازندگی اردشیرجوان اشاره می کند « اردوان » را کنیزکی خوش سیما بود ... و چون اردشیر به ستورگان نشسته ، تنبور می زد و سرود بازی ( آواز خوانی به همراهی ساز ) و خرمی می کرد ، او اردشیر را ندید و به او دل باخت .

ص 146 . تصویر کنده کاری زن  تنبور زن بر جام ساسانی .

 

 

 

 

 

 

 

 

موسیقی و عرفان اثر ژان دورینگ ترجمه سودابه فضا ئلی نشر پرستش

ص 62  پاراگراف دوم تنبور

تنبور

هر چند که ریشه این لغت ناشناخته است ، اما می توان نوعی تقلیب واژه ی سومری در آن یافت که به دقت نیاکان این ساز را مشخص می کند . این واژه ی سومری  پان تور ( pan.tur  ) به معنی قوس کوچک است که در یونانی پاندورا ( pandura )  به معنی امنیه و شهربان شده است . در شرق تنبور یک اصطلاح عام است  از برای انواع بسیاری از سازهایی با دسته ی بلند . این نام و همچنین تمام اشکال مشتق از آن ( دونبورا ، اوزبک ، تنبیر ، بلوچ ، دمبراقزاق وغیره ) در مورد سازهایی به کار می رود که اندازه ، تناسب و صدا های گوناگون  دارند و تنها وجه مشت رکشان دسته ای  است بلند تر از کاسه . شاید نیای این ساز عود حیتی  ( hitie  ) باشد ، که بعدها در مصر به کار می رفته ، و وجود آن در اوروک  (uruk   ) حدود 2400 سال قبل از میلاد گواهی شده است . بعدها غشاء پوستی که به جای صفحه ی صدا بوده  تبدیل به ورقه ی نازک چوبی شده است . وجود این ساز در مجسمه ای یونانی متعلق به قرن چهارم قبل از میلاد ، که یک فنتوروس ( fanturos ) را نشان می دهد ، گواهی شده است . در ایران ، تنبور به معنای واقعی ، در میان  سازهای دربار ساسانی ، در کنار عود دسته دار دربار به نام بربط ، نی و چنگ دیده می شود . شکل ظاهریش در آن دوره نمی باید با سازهایی که امروزه در میان ترکان ، ترکمنها ، کردان و پارسها بدون ذکر قبایل مختلف آسیای مرکزی می بینیم و از آن  در ایران بسیار استفاده می شود ، تفاوت چندانی کرده باشد . تنبور در اغلب اشکال خود دارای دو تار  است (  که نام معمول دو تار از همین جا ناشی است ) سیمهای آن ، در اصل از ابریشم یا زه بوده است که اغلب با فلز جانشین شده است . آنها با فاصله ی پنجم ، چهارم و یا حتی دوم کوک شده اند و گاهی یک وسعت حداقل دو هنگام ( اکتاو ) را می پوشانند . در این شکل تنبور با انگشتان دست ر است ، بدون کمک مضراب ، نواخته می شود.

با توجه به محدودیت فنی و سادگی ساخت تنبور ، کمتر سازی به یک چنین گوناگونی در زنگ ، و به فن اجرایی چنین غنی برای اجرا کردن سبکهایی چنین مختلف دست یافته است  . از صدای سریع الانتقال و لطیف تنبور ترکمن تا صدای خشک تنبور ازبک ، از پت پت دو تار خراسان تا لحن نرم تنبور کرد ، همان ساز است که مسافت آن با تغییر مختصر ، به تغییری چنین عمیق در سبک  و بیان انجامید ه است . برای بعضی موسیقیدانان ، تنبور مادر سازها است . هر چند که بر طبق گفته ی آنان دف و نی قدیمی تر هستند . اصل تنبور به گذشته ای دور باز می گردد و تمام عودها یی که امروزه می بینیم از آن اشتقاق یافته اند .ساز شناسان این نظریه را رد نمی کنند . برای کردان ، تنبور در مفهوم کلی آن عبارت است از یک کاسه ی صدا ، یک صفحه ی چوبی و یک دسته با دو سیم ( یا دو سیم وسط ) ، آنان می دانند که این ساز در ایران باستان استفاده می شده و بعضی از آهنگها به‌ آن دوره بر می گردد ، در این  باب در صفحات بعدی سخن خواهیم گفت . در آن دوره هنوز سازی مقدس وجود نداشت و یک چنین اختصاصی در قرن چهارم  هجری قمری به وجود آمد ، زمانی که شاه خوشین یکی از مظهر الله های بزرگ  قبل از سلطان صحاک ، آن را برای همراهی با ذکر یاران به کار گرفت . از آن لحظه ، تنبور ساز مقدس اهل حق شد. اولیا ء بزرگ این فرقه آن را می نواختند و در طول قرون مجموعه ای از ردیف ذکرها و قطعات سازی  را منتقل کرده و بر آن افزود ه اند که تا امروز حفظ شده است . انتخاب این ساز برای موسیقی و آواز مقدس ، نشانه ی نوعی اتحاد و پیوستگی میان سنتها ی عرفانی آسیای میانه است . ساز علویان آنانولی که اغلب از ریشه ی کرد هستند ، همچنین ساز عاشقان ، تنبوری است به نام نغلمه ( baghlama  ) ککه به اندازه ی تنبور است ، و در اصل  دو سیم دارد که یکی از آنها دو تایی اتس ( مثل تنبور )  یا سه سیم ساده دارد و بعدها هر چه ساز بزرگتر شده است ، سیمها دو تایی یا سه تایی شدند . تنبور یا بغلمه اولیه را هنوز بعضی از عاشقان می نوازند ، به خصوص در میان علویان ترکمن (‌یا قزلباش  ) بلغارستان ( ارتباط میان این دو ساز ، ارتباطی را که میان قزلباشها ی ترکمن و اهل حق وجود دارد ، نشان می دهد ) چگور را هم که بعضی از اهل حق آذربایجان می نوازند ، می باید نیای نزدیک تنبور به حساب آورد ، که یکی از سیمهای آن سه تایی است . به ترتیبی کلی ، تنبور ساز خاص کردان و ترکان است . از نقطه نظر مذهبی ترکان و کردان اهل حق زیربنای عرفانی مشترکی دارند که شیعه است ، و همچنین برخی از نظریات و سنتهای آنان مشا به است . طایفه ی

قزلباش که سلسله ی صفوی را پشتیبا نی می کردند و یه  لحاظ عقیدتی نزدیک به اهل حق هستند ، همان ذوق و سبک را در مورد تنبور نشان می دهند . در بخش عراق ، طرفداران یک مکتب نزدیک به اهل حق ، موسوم به شبک ( shabak   ) هم این ساز را می نوازند ( حسن : 190 : 178  ) ، ساز مقدس کردان یزدی  ( که به رغم انشعابات جدید آن نمی باید با اهل حق مقایسه شوند ) ، دف و نی است و تنبور را تنها ساز غیر مقدس می دانند که در وادی مقدس عرفان پذیرفته شده است و به توسط قوالان نواخته می شود ( همانجا : 182 ) . مولف این کتاب تاکید می کند که تنبور به طور خاص کرد است و عربها آن را نمی نوازند ،  زیرا « تنبور با زبان کردی جور است » از طرفی به یاد داشته باشیم که تنبور باستانی با دو سیم ، اخیرأ در همنوایی های آوازها ی مذهبی روحی کلش هندو ایرانی کافرستان دوباره به کار گرفته شده است . ( پاورقی ص 65 KALASH –S  INDO – IRANIEN  DU KAFIRISTAN   ) .  همه ی این موارد نشان می دهد که تنبور در مکانب عرفانی ایرانی قدیم مورد استفاده بوده است ( جنیدی ، 1361 : 114 ) در خاتمه ، می تواند پذیرفت که تنبور ریشه ای کردی یا ایرانی قدیم داشته باشد . این نظریه که مکتب اهل حق این ساز را در جمع مذهبی خود از قرن چهارم به کار گرفته است ، به نظر صحیح می رسد و مسیر فرهنگی اصیلی را به وجود می آورد .

شکل و تناسبات

تنبور کُرد از یک کاسه ی گلابی یا بادامی شکل تشکیل شده ، که با صفحه ای چوبی پوشیده شده است . دسته از 14 دستان ( پرده ) زهی متحرک و دو سیم فولادی که سیم بالایی معمولأ دو تایی است ، یعنی سه سیم ، تشکیل شده است . وسعت رو دسته از فاصله ی نهم تجاوز نمی کند تنبور های مختلف با ابعادی ساخته شده اند که تفاوتهای اندکی را در صدا میسر می سازند : بزرگی کاسه و همین طور عمق کاسه ، حدود 15تا 18 سانتی متر است . بلندی کاسه و رو دسته عملأ ثابت هستند ، به نحوی که در ازای سیم مرتعش حدود 65 سانتی متر است .

روی صفحه صدا سوراخهایی تعبیه شده است که طرز قرار گرفتن آن در سازهای مختلف بنابر سلیقه ی تنبور سازان مختلف ، فرق می کند . اغلب در بالای صفحه ی صدا 7تا 12 سوراخ 2تا 3 میلی متر ی ایجاد می کنند و گاهی در کناره ی صفحه 2تا3 سوراخ بیشتر . اثر سوراخ کردن صفحه ، آزاد کردن صدا ی ساز است و از خشونت صدا کاستن و نرمتر کردن آن ؛ اما اگر زیاده روی شود زنگ  را ضعیف می کند ونرمش از دست می رود .

خرک یک  قطعه ی چوب سخت کوچک است که آن را در فاصله ی چهار انگشتی بدنه ی چوبی تحتانی قرار می دهند . 3 سیم به پائین کاسه روی سیم گیر استخوانی یا چوبی گره زده شده ، و تا بالای دسته به گوشی چوبی کشیده می شود . این سیمها که سیمهای زیر و دو تایی هستند ، همیشه از فولاد به مقطع 18 تا 100/20 میلیمتر هستند . سیم بم کلأ ضخیم تر است ، اما نه آنقدر که نغمه سنج ( دیا پازون ) بتواند اختلاف واقعی آن را تعیین کند . این خلاف قاعده بودن ، باعث شده است که تنبور صدا یی نرمتر داشته و بم آن مقطع تر باشد . سه شیوه ی کوک کردن تنبور وجود دارد : روی فاصله ی پنجم ( کوک طرز ) ، روی فاصله ی چهارم ( کوک معروف به برز یا شیخ امیری  ) و روی فاصله دوم ( کوک فرنگی ) . ارتفاع سیم زیر تقریبأ بستگی دارد به یک 220 هرتز و ارتفاع سیم بم است که موقع کوک کردن تغییر می کند . 14 پرده به دو گروه تقسیم می شود : 7 پرده اول از چهار دور زه ، و 7 پرده بعدی از 3 دور زه تشکیل شده است که نشانه ای بصری برای نوازنده ایجاد می کند و ساییدگی بی ترتیب پرده ها را جبران می کند . محل قرار گرفتن آنها ، یک گام کرماتیک ( نیم پرده بالا یا پایین ) با قاعده به دست می دهد.

 

ساخت و مواد

بنابر قول بعضی از اهل حق تنبور باید همیشه از درخت توت باشد ، که درخت پیر بنیامین است و می گویند که دو سیم نشانه ی پیر موسی و داود است ، که این سه نفر مظاهر سه عضو اصلی سلسله مراتب الهی هستند . در حالی که دسته می باید از چوب گردو باشد ، به دلیل ارتباط ظریفی که میان این دو نوع درخت توت و گردو هست . گردو از فضیلتی نیمه معنوی برخوردار است که از آن یکی از شریفتر ین چوبها را ساخته است ؛ این فضیلت که با فضائل توت هماهنگ می شود باعث می شود که اثر این ساز افزوده شود . در واقع گردو تنها میوه ی درختی است که به عنوان قربانی به کار می رود ( میوه ی دیگری که از همین قانون تبعیت می کند " انار " است ، و گاهی چوب درخت انار برای ساخت دسته ی دو تار  در خراسان به کار می رود ) .

به خاطر داشته باشیم که از نظر فن اجرا ، گردو و توت دو نوع درخت جنگلی متفاوت ولی مکمل است ، توت دارای خلل و فرج ، الیاف دار و ناهموار و گردو به هم فشرده و سخت و هموار است . به هر حال پیش می آید که دسته از چوب دیگری ساخته شود ، و حتی ممکن است برای کاسه هم از آن استفاده شود .اما در عوض ، صفحه صدا می باید مطلقأ از گردو باشد ، زیرا در غیر این صورت ساز صدای مطلوب را نخواهد داشت . همین اصل ، در مورد سه تار ایرانی نیز صادق است که ساخت آن در بسیاری از موارد با تنبور مشابه است (  ر . ک  دورینگ ، 1984 : 40-  39 )  چوب توت در ساخت اغلب عودهای آسیای مرکزی به کار می رود . به جز کیفیت این چوب ، بنابر قول برخی قوالان و عاشقان ، رابطه ای میان چوبی که کاسه از آن درست می شود و ابریشم که سیمهای انواع عود شرقی از آن ساخته شده ( قبل از فولاد ) وجود د ارد ، زیرا کرم ابریشم تنها برگهای درخت توت را می خورد .   

کلأ ساز با صمغ جلا می خورد . معمولأ هم به دلیل زیبایی ، و هم چون رنگ روشن نگاه ها را به سوی خود جلب می کند ، رنگ تیره مرجح است و در نتیجه نوازنده را مخدوش می سازد . برخلاف بسیاری از سازهای معمول از همین خانواده ، تنبور هرگز با صدف یا استخوان تزیین نمی شود  . بی زینت بودن تنبور ، آن را کاملأ از سازهای سرگرم کننده متمایز می سازد ، و آن را به سازهای موسیقی علمی نزدیک می سازد . گاهی فقط یک شعر عرفانی  یا تقدیمنا مه ای با مفهوم روحانی و مذهبی با مرکب روی کاسه نوشته می شود . دو نوع کاسه ی تنبور وجود دارد : یک نوع ، کاسه ای که از یک قطعه چوب ساخته می شود ؛ یک نامیده می شود ، و نوع دیگر ، کاسه ای که از قطعات به هم چسبیده درست شده ، و تَرَکی خوانده می شود .

این دو نوع برابر ند ، زیرا تنبور های یک تکه بسیار شخصیت دارد ، اما دیگری هم سبکتر است و هم صدایی ظریفتر دارد . در قدیم فقط کاسه ی یک تکه را می شناختند ، نوع تَرَکی ظاهرأ حدود سالهای 1330 ساخته شده است ، و به طور یقین تحت تاثیر سازندگان ساز ایرانی با استفاده از فن ساخت خاص سه تار بوده است . اصول کاسه تَرَکی اینک در سازهایی از همی ن خانواده به کار می رود ، خصوصأ در آسیای مرکزی و در آذربایجان ( چگور ، ساز ) لکن توجه باید  داشت که نوع تَرَکی به مهارت بیشتری در ساخت نیازمند است و ساختن آن فنی است خاص سازندگان حرفه ای ساز ، حال این که نوع یک تکه را سازندگان غیر حرفه ای نیز می توانند بسازند .

برای درست کردن کاسه ی یک تکه ، ساقه ی درخت توتی انتخاب می شود که میوه می دهد و از نوع بیدانه نیست ؛ درخت شاه توت ، نایاب تر و مهمتر است . چوب با یک تیشه ی خمیده به صورت مورّب بریده می شود ، سپس با مغا ر و سرانجام با غلتک کار صیقلی می شود . درست کردن کاسه برای یک سازنده ی ماهر پنج تا شش ساعت وقت می گیرد . ساخت یک ساز با کاسه ی تَرَکی سریعتر ، اما مشکلتر است . در انتهای کار دسته به کاسه با شیوه ی زبانه و شکاف متصل می شود ، اما شکل مشخص خود را نمی گیرد ، مگر موقعی که صفحه به آن چسبیده شود . آخرین جابه جایی شامل حال صفحه می شود که مهمترین عامل در موفقیت یک ساز است . قطر آن در مرکز صفحه حدود 3 میلی متر و در کناره ها حدود 2 میلی متر است . سابق بر این آ ن را به شدت در کوره ای داغ می کردند یا می پختند تا چوب کاملأ خشک شود . وقتی در جای خود قرار می گیرد ، قطر و شکل ( کمی محدب ) را به آن می دهند و بنابر حاجت تعدادی سوراخ برروی آن تعبیه می کنند .

اغلب سازهایی که در کار گاه های تهران ساخته می شود توسط پیروان مکتب اهل حق انجام می شود . ارزشمند ترین سازنده ی ساز یک سوری است معروف به نریمان که مطابق دستورا ت استاد الهی کار می کند . سازهای دیگری را که نریمان می سازد ، بسیار گران به فروش می رساند ، اما برای تنبور سود نمی گیرد و می گوید ای نساز خدا پرستان و عرفا است . احتمال دارد که در دوران قدیم ، تنبور توسط خود شاگردان مکتب اهل حق و با روحیه ای خاص ساخته می شده است ، زیرا سازی که آن را شیئی متبرک می دانند ،  نمی تواند با مساهله و سرسری ساخته شود . وقتی حاج نعمت الله در شروع قرن دستور ساختن تنبورش را داد ، قبل از اتصال صفحه یک قربانی نذر کرد ،»ن تا بهترین نتیجه ی ظاهر و باطن را به دست آورد . واضح است که این ساز فوق العاده است . چنانچه کسی که آن را در اختیار دارد ، پس از سالها که محرم این قدیس بوده است ، با فروتنی می گوید ، این ساز نباید با دست افراد معمولی آلوده شود . بدین ترتیب این ساز دیگر نواخته نمی شود ، بلکه چون یک شیئی متبرک عابدانه و عاشقانه حفظ شده است .

در اصل تمام تنبورها ا ثری مفید از خود متصاعد می کنند و دیدن تنبور ی آویخته برخانه ی اهل حقی که هرگز نواخته نشود ، نادر نیست . از آنجایی که تنبور اغلب آن را به دست استادی معنوی تبرک می کنند ، تا حالت تقدس آن فزونی گیرد . و در این  صورت ، بدون تردید صاحب این تنبور تبرک شده هرگز آن را از خود جدا نخواهد کرد . چنین تنبور ی با احترام و مراعات تمام نگهداری می شود و هرگز بر روی زمین گذاشته نمی شود ، و همواره چون یک  شیئی متبرک یا کتاب مقدس بر آن بوسه می دهند و به اصطلاح اهل حق زیارت می شود . سرانجام این که برای تعمیر و ترمیم اکراه دارند که آن را به دست هر سازنده ی سازی بسپارند .

با توجه به پیام الهی تنبور و مرتبه ی عرفانی نوازندگان آن ، شگفت آور نیست که این ساز اثراتی خاص داشته ، و صفاتی ویژه به آن منسوب باشد . یک استاد تنبور می گفت : « باید شناخت تنبور را یاد گرفت ، زیرا تنبور شیئی است که باید با آن صحبت کرد ؛ تنبور به شما خواهد گفت که باید این طور و یا آن طور بنوازید . » استاد دیگری اظهار می داشت که شکایت پنهان یکی از تنبورهایش را که مدتی با آن ننواخته بود ، شنیده است ، و برای راضی کردن این ساز که ادعای حقش را می کرد ، او آن را به کسی هدیه کرده است تا با آن بنوازد . شنیده می شود که می گویند فلان تنبور با تنبور تازه ای که تهیه شده است ، حسادت می کند ، یا اینکه فلان تنبور دمدمی است ، لحظه ای بد صدا می کند و لحظه ای دیگر خوب ، زیرا هنوز صاحب خود را پیدا نکرده است . برخی باور دارند که سازشان پس از این که باطن داری نظر لطف بر آن انداخته ، یا آن را نواخته صدایش عوض شده است .

با تمام بار نمادینی که تنبور دار د، به ترتیبی علامت و نشانه ی اقتدار است . اغلب سیّد آن را می نوازد و ذکر را رهبری می کند ، حتی اگر دیگر طرفداران از نظر موسیقایی ممتازتر باشند . به علاو ه هرگز به زنان اجازه نمی دهند در یک جمع مخلوط ، بنوازند ، همان طور که اجازه نمی دهند زنان به تنهای کلام بخوانند یا ذکر را رهبر ی کنند ، در حالی که در جمع زنان ، آنها آزادند بنوازند یا کلام بخوانند .

 

 

عوامل فن اجرا

اغلب در باب موسیقی ایرانی گفته می شود ، آنچه که نواخته می شود به حساب نمی آید ، بلکه ترتیب نواختن است که اهمیت دارد . به علاوه ، با توجه به شیوه های گوناگونی که در نواختن تنبور ، و فنون اجرایی که در انواع تنبور دید ه می شود ، می توان گفت ساز نیست که اهمیت دارد ، بلکه فن اجرایی که به کار گرفته می شود ، مهم است . با توصیف اصول فنی اجرای تنبور ، نشان خواهیم داد که در کجا تنبور از سازهای مشابه دیگر متمایز می شود . خاطر نشان کنیم که در اینجا منظور فن اجرایی با سطح والاست ، فنی که در مکتب استاد الهی دست منتقل می شود ، و نه شکل ساده شده ی رایج میان نوازندگانی که کیفیت کار شان نازل تشخیص داده شده است .

اولین نکته ی قابل توجه استفاده از پنج انگشت هر دست راست ( طرز قرار گیری معمول دست چپ با قرار دادن هر انگشت روی یک خانه ، چهار انگشت پیاپی روی نیم پرده ، شست بین سبابه و انگشت بزرگتر قرار می گیرد ، مثل نواختن عود و خود شست فقط برای سیم بم به کار گرفته می شود ) . نواختن دست چپ به خصوص در نواختن آرا یه ها ، در عین ظرافت و فرزی و چابکی است ، جابه جا یی سریع روی گامی اوچ گیرنده یا فرو د آینده ، و نیز جهشها روی نتهای دور ، نادر است ؛ همچنین هرگز جمله ی خیلی سریعی نیست که تکرار نشود . در این ساز مهارت در نواختن هرگز به اصطلاح پهن یا افقی نیست و نوازنده از گامی به گامی به گام طی طریق نمی کند (چنانچه در موسیقی غربی یا موسیقی هند وجود  دارد ) . برعکس می توان مفهوم مهارت دقیقی یا متمرکز را نشان داد که در سطحی جدا تر از آرایه عمل می کند ؛ از سوی دیگر دست راست ، نقش عمده ای در آرایه  نوازی بر عهده دارد ، و شاید به ظرافت و مهارت بیشتر ی نیاز دارد . در مورد دست راست هم کشش عضلانی و عصبی قدغن است و توصیه می شود که دست را مثل یک تکه گوشت بگذرید بیفتد . به علاوه ، با پنج انگشت ، انواع چنگانه ( آ رپژ ) و ریز ( ترمولو ) میسر است ، و پیش می آید که ترکیبها ی جدید به طور خود جوش ، طی یک بداهه سازی ، پدیدار می شود .

به رغم قرابت تنبوراهل حق با انواع دیگر تنبور ، نواختن آن پیچیده تر ، غنی تر و مشکلتر است . یک نوازنده ی خوب تنبور اهل حق فورأ اصول سبکهای دیگر تنبور یا دو تار را تلفیق می کند ، در حالی که عکس آن مگر بعد از فراگیری طولانی ، ممکن نیست ۀ مع هذا به گفته ی طرفداران اهل حق ، این امر فقط یک مساله فنی در اجرا نیست ، بلکه ذوق و قریحه ی روحانی و معنوی است که دست یافتن به این ساز را برای بیگانگان کیمیایی و ناممکن می سازد ، د ر صفحات بعدی این مساله را بررسی خواهیم کرد.

 

 

مشخص ترین عوامل فنی در اجرا عبارتند از :

- ضرب قوی با ضربه ی چهار انگشت با هم مشخص می شود ( به ترتیب : اُو ، آ ، م ، ی ) . ممکن است ضربه ی هر یک از آنها برای اثرات خاص در نظر بگیریم ، اما در کل ، حمله به طور طبیعی ، با نرمی و سبکی چنگانه ( آرپژه ) می گیرد که اثر آن بالا بردن حالت شدت در صدا است . گاهی ضرب ضعیف یک آهنگ با حرکت شست از پایین به بالا زده می شود . ما این حرکت را 7 و حرکت قبلی را 8 می نامیم انگشت کوچک ( خنصر ) ، به صورت V نوشته می شود ، و در نت گذر ( پاساژ ) یا در ترکیبات ضربی ، از نوع oo o oo استفاده می شود در این موارد در فن رایجتری از برای اجرا برای انواع دیگر تنبور ، از انگشت سبابه به جای انگشت کوچک استفاده می شود .

برعکس در تنبور های دیگر ، شُر ( غلت صدا ) با دو انگشت صورت نمی گیرد ، بلکه با پنج انگشت ، به ترتیب زیر انجام می شود : پ  ی  م آ اُو ، از پایین به بالا .

شر با ترکیبهای مختلف کامل می شود .

o    o o o o o    o    o o o o o o

 

آن را به وسیله ی یک ردیف . ...........نشان می دهیم . یادگیری شر پس از آموزش مرحله به مرحل به دست می آید ، اول بدون ساز ، سپس روی سیمهای خفه شده ، و سرانجام در آهنگهای کوتاه . برای تسلط در شُر چندین سال تمرین لازم است .

- شُر طولانی ، با تکرار متناوب شر و ضرب قوی 4 انگشت که با نرمی و سبکی چنگانه ( آرپژه ) شده است به دست می آید :

 

 

o   o o o o   o o o   o o o o o o o o o o

در حقیقت ، شر واقعأ منظم نیست ، بلکه حالت موجهایی را به وجود می آورد که در آنها ، صدا ها به طور منظم ایجاد می شود . این فن اجرا مشکل است ، و همچنین برخی آنرا با استفاده از شست اجرا می کنند .

- از آن مشکلتر تکرار شر ساده است :

                                             )           ب ی آ م اُو  پ  ی آ م اُو ) o o o o o o o o o o

آن را مگر در جمله های کوتاه به کار نمی برند .

همه ی این موارد ، بجز دو مورد اول کافی است که نواختن تنبور را مشخص کند .بر این موارد ، عواملی اضافه می شود که آن را در سنتهای موسیقایی نیز می توان یافت ، از جمله :

- ضربه سبابه از پایین به بالا ( مانند سه تار ایرانی )

- ریز کند با سبابه

- ریز تند بنابر ترکیب 778

در اغلب شیوه های انگشت گیری در نواختن تنبور به این واقعیت اهمیت نمی دهند که آیا صدای بم ( باس ) نواخته شده یا نه ، اما از روی اجبار ضربه ی از پایین به بالا مطلقأ بر صدای بم اثر نمی گذارد . به علاوه انگشتها صفحه را لمس می کند ، آنچه که وقتی ضربه تشدید شده باشد ، چون عامل ضرب عمل می کند که بر آهنگ اضافه شده باشد . به هر حال ، صدای صفحه نمی باید خدشه ای به آهنگ وارد کند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

واژه نامه موسیقی ایران زمین / جلد اول ، آ -  ز / مهدی ستایشگر

ص 22

تای طنبور                    t-tanbur  

 نای طنبور نیز ذکر شده ، در فهرست سازهای ذوات الاوتار طنبور و در شرح سازها تای طنبور آمده است.  نای به معنی نی قبل از طنبور القای مفهومی نمی کند و تای طنبور هم معنی صحیح را نمی رساند مگر تای طنبور به معنی طنبور مانند ( مانند طنبور ) ، و اگر تای را به معنی زه و سیم فرض نماییم ، افاده معنی زه یا و تر  طنبور از آن می شود .

          

                    مغنّی نوای طرب   ساز  کن              به طنبور نی را هم آواز کن

                   چرا ، گشته طنبوره ازنی جدا             ز یک دست هرگز نخیزد صدا

                                                                                    ( ملا طغرا )

ص 282

طنبور                          t anbur

( = تنبوره )

1-  متشکل از دو واژه تُنب  به معنی بر امدگی ، ( تنب بزرگ و تنب موسی در خلیج فارس به همین معنی است )  و پسوند  ور .

2 طنبور معرب تنبور است .

3 از آلات زهی ، که اوتار  ( سیمها ) از روی دسته ای بلند و کاسه ای عبور نموده با ضربه انگشتان به صدا در آید .

4 تنبور با تار یخچه ای حدود 1500 سال  قبل از میلاد . ( از روی سه مجسمه گلین کوچک باز یافته شده در خرابه های شوش ، شاخص یک تنبور نواز .)

( مداومت / 7 ) در ادوار مختلف تاریخی به چشم می خورد و از رایج ترین سازهای زهی مضرابی است . 

5- تنبور زمانی در انواع کاسه گلابی شکل رایج در ایران و سوریه ساخته می شده سپس از طریق ترکیه و یونان به غرب رفته و کاسه ی بیضی شکل آن در مصر باب شده است . ( تا . جا. 1 / 225 )

امروز از تنبور می توان به سازی محلی با دسته ای بلند تر از سه تار و کاسه ای بزرگ تر و منحنی تر از سه تار دارای دو یا سه سیم و چهارده پرده که به فاصله اکتاو در ساز پرده بندی شده ، تعبیر نمود . ( صدا /182 ) و خصوصیات اجرائی آن در دوتار مشهود نیست تنبور را با پنجه نوازند و این خود دلیل است بر ارتباط خانوادگی تنبور و دوتا ر محلی که آن را نیز با پنجه نوازند و سه تار که آن نیز با انگشت ( ناخن ‌‌‌) به صدا در می آید . خاصه در مجلس تنبور نوازان و قلندران و دراویش اهل طریقت و اهل حق کردستان و کرمانشاهان که مجری موسیقی مذهبی آنان است .

6 از تنبور به سه تار باستانی ایرانیان تعبیر شده است . چه در زمان ساسانیان ( خسروپرویز ) و قبل از آن هم به کار نواختن می آمده .

تنبور ، ساز نوازندگی ایرانیان محسوب می شده و ابن خرداد به آواز خوانی مردم ری و طبرستان و دیلم را با تنبور ها ( در متن اصلی طنابیر = سه تارها ) تائید نموده می گوید ایرانیان تنبور را برتر از دیگر سازها دانسته می نوازند . ( مروج / 2 / 618 )

در متون موسیقی عرب به شکل سازی کامل و مناسب هم راهی با آواز ( اغا . مقدمه ) ، معرفی گردیده و از آن به عود دسته بلند ایرانی تعبیر شده است . ( تا . جا / 1/ 235  )

تنبور در کلام و شعر شعرا مکرر ذکر شده است .

                   تار تنبور  بود  روح افزا              زرد و نالان  ، چو  عاشق   شیدا

                   تار تنبور  لاجوردی  بود              همچو رگ های متن، کبود، کبود

                  

                                                   ( عبیدی بیک شیرازی تذکره هفت اختر )

7 فارابی ، اقسام تنبور و کوک های آن ها را مشهور به تنبور میزانی یا بغدادی ، تنبور دو سیمی که به تنبور تر کی نیز مشهور است ، و تنبور شروانیان که در نقش های نینوا مشاهده شده ، تشریح نموده است .

8 تنبور در قرن و سطی به اروپا راه یافت و در کشور چین تن پولا نامیده شد .

  

تنبور بغدادی                    äd-i        t – e baqd

( = میزانی )

1 -  از آلات زهی پرده دار که با انگشتان دست می نواختند ( حدود قرن چهارم هجری قمری ) و تا سده ی هفتم هجری قمری در باره ی آن بحث رفته است ، پرده هایش با سایر سازها تفاوت داشته و فارابی به طریق پرده بندی آن اشاره نموده ، پرده هایش را دساتین جاهلیت و آهنگ هایی را که با آن می نواخته اند الحان جاهلیت نامید ( موسیقیی الکبیر )

2 تنبور بغدادی در دوره ی اسلا می به تنبور میزانی اشتهار یافت و علت آن تقسیم طول سیم ( وتر ) آن به چهل قسمت مساوی ( نوعی میزان و قسمت بندی ) بر روی دسته ی ساز بود . ( آداب الغنا ء / متن فرانسه / 89 ) و فارابی بر همین فواصل عنوان دستان جاهلیت نهاده است . نوازنده ی این ساز با تغییر انگشتان و کم و زیاد نمودن طول دسته با انگشتان ، نت را یافته و ایجاد الحان می نوده است .

 

 

تنبور ترکی                    t –e – tork- i

( = تنبور ترکیه )

1-  تنبور دو سیمی که در شمال آفریقا متداول بوده ، با کاسه ای کوچک و دسته ای بلند که سه تار یا دوتار امروز را تداعی نماید . بعضی بر آن دو وتر و بعضی سه سیم ( بنابه میل نوازنده ) بسته اند .

2- مراغی تنبور ترکی را تشریح می کند و کوک آن را شرح می دهد ( جامع / 201 )

  طنبوره ی  ترکی

3 تنبور تر کی ، مورد علاقه ترکان بوده و به این علت تنبور ترکیه نامیده اند .

   

 

تنبور خراسانی            t – e – xoräsän -i

از تنبور های مورد بحث فارابی با ظاهری متفاوت ، در ممالک مختلف .

دو تار آن به یک ضخامت بوده ، در یک طرف به تکمه سیم گیر و در طرف دیگر به دور  دو گوشی پیچیده شود . برخی از پرده بندی های تنبور خراسانی که از  دماغک تا حدود نیمه ی دسته ادامه داشته ، ثابت و بعضی متغییرند . فارابی در نوشته های خود طریقه ی کوک و تعداد نغمه ( نت ) های آن را بررسی نموده ، تحقیقات دکتر برکشلی می گوید : پرده بندی خراسانی برابر گام فیثاغورث است ؛ البته شاید تنبور به علت قدمتی که دارد قبل از فیثاغورث بر این گام منطبق بوده باشد .

پایه و اساس گام های مشرق زمین از پرده بندی تنبور خراسان است .

 

 

تنبور دو سیمی        t – e – do – sim - i

( = ترکی ، شروانیان )

دو سیم دارد و به دو نوع ترکی و شروانیان مشهور است که اولی در آفریقا ی شمالی و دوّمی ( به روایت مراغی ) بیشتر در  دست تبریزیان معرفی شده است . ( تنبور شروانیان )

 

 

تنبور شروانیان            än t-e- serväniy

تنبور دوسیمی متفاوت از تنبور ترکی به هیات کاسه ای گلابی شکل و دسته ای با نمایی از پرده بندی ، و سیم هایی از  روده و یا ابریشم ، با سطحی بلند که بر آن دو وتر بندند و کوک آن را طریقه ای است که در  «مطلق وتر اسفل آن مساوی ثمانیه ( 9 /8 ) اتّساع وتر اعلی باشد » چنان که وترین آن به نسبت طرفین بُعد طنینی و هر جزئی را که در مقابل هم گیرند ، بر همان نسبت بُعد طنینی باشد . ( دست باز سیم پائین برابر ( 7-   9 /) وتر بالایی و مشمول بعد طنینی است )

تنبور شروانیان را بیشتر تبریز یان می نواخته اند .

 

 

تنبور ک               t - ak 

( = تنبور گ )

از سازهای مضرابی که با انگشتان دست  می نواز ند ؛ در ( مو . بل / 61 ) تبیره ذکر شده تبیره که نوعی سه تار است .

 

 

تنبور گی           t – eg - i

به  نظر می آید یای مختوم تنبورگی همان پسوند شغل و حرفه است مانند نمکی ( نمک فروش )‌  یا شیری

( شیر فروش )

1 نوازنده تنبور ( تبیر ه )

2 چه بسا سازنده و نواز نده ی آن هر دو را تنبورگی گویند .

 

 

تنبور مراکشی      t- marakes-i

تنبوری با هفت تاراز یادگار های زریاب   نام نامه ، در شمال آفریقا .

 

 

تنبور مَس          t- mas

( = تنبور بزرگ )

نوعی از تنبور که دوره ی ساسانیان می نوخته اند . ( رساله ی خسرو قبادان و ریدک )

 

 

تنبور مغولی        t - e - ye  - moqol - i

( = تنبور مغولی )

در شرح سازها طنبور ه ی ترکی ذکر شده ، نه مغولی ؛ در فهرست سازها در جامع الالحان تنبوره ی ترکیه آمده که امکان دارد خطای قلم باشد یا تصور مراغی از ترادف مغول و تر ک ، که چنین تصوّری بعید می نماید .

 

 

تنبیره           tanbire

 

از سازهای بلوچی ، ارای سه سیم ، که از روی شیطان و چگبند همین واژه ، عبور نموده به کوک ها

( گوشی ها ) بسته می شود.

تبیره هم راهی کننده ی شعر در مجالس بزرگ یا محافل خوانین در بلوچستان ؛ این سازگاهی با رباب که تنها ساز هم راهی کننده ی شعر در محافل دراویش بلوچستان است نواخته می شود ( در مجالس سماع ) تنبیره ی لال بخش پیک « ساکن چاه بهار » درای کاسه ای طنینی گلابی شکل نسبتأ بزرگی است ؛ که به نظر می آید به دو نیم شده باشد . ( مو . بل / 61 ) روی کاسه ی طنینی پوششی از چوب دارد و صاف است، دسته ای فاقد پرده بندی دارد و سه سیم و تسمه ای که نوازندگان آن را به گردن اندازند ، کوک آن بنا به موقعیت قطعات ، مختلف و قابل تغییر است و نوازندگان آن را چنگی گویند .

 

تاریخ هنر و موسیقی اثر محمد حافظ زاده / انتشارات عمیدی -1381

ص 301

از بعضی منابع عرب چنین آمده که « تنبور » از اختراعات مردم « سِدوم » ( لوط ) بوده است هر چند منابع دیگر آنرا به مردم « سبایی » نسبت می دهند .

مناظره با عود ( شعر از محمد فضولی )‌

ص 155

مناظره ی طنبور

شبی رقتی داشتم در نماز ، به معبود می کردم افشای راز .

گهی در قیام و گهی در عقود ،

گهی در رکوع و گهی در سجود .

در اثنای طاعت من بیقرار

شنیدم ز جایی صدایی سه بار .

ز دل رفت اندیشه ی طاعتم

درید از هوا پرده ی عصمتم ،‌

 به او گفتم : ای منشاء هر خطا !

مشو هیمه ی آتش کفر ما !

چرا رسم و راهت چنین گمرهیست

 سرت از خیال قیامت تهیست ؟

کلید در گنج هر آفتی ،‌

به ابلیس سرمایه حیلتی

به دست تو هر رشته ای هست دام

که صید دل خلق سازی  مدام !

به صد جا میان بسته ای متصل

 که بربایی آثار طاعت ز دل !

اگر سینه ای را وطن ساختی

ور انگشتی از تو به جنبش رسید ،

ز تحریک تسبیح رغبت برید .

بیا چون من از آتش اندیشه کن ،

ره توبه گیرد و  ورع پیشه کن .

چنین گفت طنبور صاحب خبر

که : « بر پرده داری مشو پرده در

مپندار بر خود هنر عیب من ،

 اگر عیب دار م به رویم مزن .

منم کرده قطع بیابان دور ،

ز غیب آمده سوی ملک ظهور .

در این ره شدم همنشین بسی »

نخورده غم از اعتراض کسی !

تو بر سینه ام می زنی دست رد ،

چنینم مکن گر نداری مدد .

 چه آگاهی از کار گاه جهان

که مقبل که و کیست مدبر دران ؟

به دریای احسان پروردگار

ز چون من خسی کی نشیند غبار ؟

در آنجا که دیوان عفو عطاست،

غم معصیت ، لاف طاعت ، خطاست !

مگر غافلی در بساط بسیط ،

 ز سرّ علی کل شی ء محیط ؟ »

مغنّی ! به طنبور  رغبت نمای !

به مفتاح رغبت دری بر گشای !

کزان در رواحل رواحل نشاط .

برون آید و  پر شود این بساط .

فضولی کند ترک بیم عذاب ،

 نشاطی کند زین بساط اکتساب .

خوشا آنکه او مست خیزد زگور

برندش به دوزخ ز خود ، بی شعور !

شررهای آتش به وقت عذاب ،

نماید به او قطره های شراب

 

 

 

 

 

 

 

فیش تنبور (1)

 

 

دایرة المعارف سازهای ایرانی / محمد رضا درویشی تهران موسسه فرهنگی هنری ماهور 1380

از صفحه ی 311 تا صفحه ی 313و  صفحه ی 336 تا تا صفحه ی 337

تنبور:

تنبور ، ساز باستانی ایران و ساز آیینی و مذهبی سلسله ی اهل حق به شمار می رود . این ساز از معدود سازهای رایج در ایران است که مقدس شمرده می شود . در منطقه ی گوران و کرند به تَمیُره ، در منطقه صحنه به تَمیَره و درمیان لک های لرستان وکرمانشاهان به تموره معروف است و درشعرهای سید یعقوب ماهیدشتی به صورت تمورآمده است . در مجلس نیاز و حلقه ی ذکر سلسله ی یارسان ( اهل حق ) تنبور تنها سازی است که اجازه ی دخول دارد و ظاهرأ از بدو پیدایش این سلسله از جمله ی لوازم مجلس نیاز و حلقه ی ذکر یارسان بوده است . این ساز در جامعه اهل حق از حرمت و قداست خاصی برخوردار است . اگر چه بجز تنبور نوازان اهل حق ، نوازندگان غیر اهل حق نیز از تنبور استفاده می کنند ، امّا این نوازندگان نیز متوجه اهمیت و حرمت این ساز هستند . تنبور از خانواده ی دو تار یا به عبارت دقیق تر ، نام قدیمی و باستانی دو تار است . در میان سازهای خانواده ی دو تار ، تنبور تنها ساز زهی زخمه ای رایج در منطقه ی غرب ایران است ( پاورقی صفحه ی 311 -  درچند دهه ی گذشته سازهای خانواده ی باغلا ما ، که در اصل متعلق به ترکیه و شما ل عراق است در برخی از نقاط کردستان و کرمانشا هان نیز رواج یافته است این ساز نیز در همین کتاب ( دایرة المعارف سازهای ایران ) مورد بررسی قرارگرفته است.  ) تمرکز عمده ی این ساز در حال حاضر در استان کرمانشاهان دردو حوزه ی گوران و صحنه و در نواحی شمالی استان لرستان به ویژه مناطق محل سکونت لک ها است. به طور کلی هر کجا که جماعتی از سلسله ی یارسان سکونت داشته باشند ، تنبور نیزدرآنجا دیده می شود .

ویژگی ظاهری و ساختاری

تنبور از خانواده ی سازهای زهی زخمه ای است و کاسه ی طنینی نیمه گلابی دارد . گودی کاسه ی تنبوردر مقایسه با دو تار های خراسان کم است و کاسه ی آن در قدیم یکپارچه  بوده است . امروزه از هر دو نوع کاسه ( یکپارچه و ترکه ای ) استفاده می شود . در منطقه گوران بیش تر تنبورها هنوز کاسه ی یکپارچه دارند و در صحنه اغلب تنبورها دارای کاسه ی ترکه ای هستند . قدیمی ترین نمونه کاسه ی ترکه ای ، نبورها ساخت استاد خداوردی در منطقه ی صحنه و مربوط به 120 تا 130 سال پیش است . بعضی از سازها ی استاد خداوردی هنوزموجود است . این تنبورهای ترکه ای دارای قسمت  رابط « گلو »‌ (‌گلویی ) هستند که رابط میان دسته و کاسه است و ترکه ها بر روی آن مهار می شوند .  سازهای استاد خداوردی گاه تا 70 ترکه دارند و حجم کاسه ی آنها نیز از تنبورهای جدید کم تر است . امروزه تعداد ترکه ها بیش تر

است و هر ساز نده به روش خود از 7 تا 10 ترکه استفاده می کند . کاسه های ترکه ای قدمت زیادی ندارند و قدیمی ترین نمونه های آن بر اساس اطلاعات به دست آمده به120 تا 130 سال پیش مربوط است تنبورهایی که کاسه ی یکپارچه دارند ، فاقد قسمت رابط گلو ( گلویی ) هستند و دسته ی  آنها مستقیمأ به کاسه متصل می شود .

روی دهانه ی کاسه ، صفحه چوبی نازکی که تقریبأ حالت گرده ماهی دارد قرار می گیرد . و روی این صفحه معمولأ تعدادی سوراخ دیده می شود . وجود این سوراخ ها درطنین و جنس صدای تنبور مؤثر است . تعداد و محل این سوراخ ها ثابت و درساز هر سازنده ای متفاوت است . حتی تعداد ومحل آن ها روی صفحه ی سازهای یک سازنده نیزممکن است متفاوت باشد معمولأ 5 تا 6 سوراخ به شکل گُل دروسط صفحه ،‌کمی متمایل به دسته و گاه دو سوراخ کنار هم در نقطه ای نزدیک به محل اتصال کاسه به دسته روی صفحه ایجاد می شود . برخی از تنبورها نیز دو سوراخ روی کاسه در قسمت بالایی و نزدیک به لبه و صفحه دارند.

روی دسته  تنبور تعدادی دستان در محل های معین بسته می شوند . تنبورهای منطقه گوران معمولأ 13 دستان و تنبورهای منطقه ی صحنه 14 دستان دارند . امروزه در منطقه ی گوران تنبورهایی با 14 دستان ( دستان چهاردهم اضافه شده است )‌ نیز دیده می شوند. تعداد دستانهای تنبور در اصل 14 دستان بوده است . در سالهای اخیر برخی از تنبور نوازان چند دستان دیگر به ساز خود افزوده اند به عنوان مثال سید خلیل عالی نژاد در چند سال پیش چند دستان به تنبور خود اضافه کرد که جواب دستانهای سوم و چهارم ، پنجم ، ششم و هفتم در یک اکتاو بالاتر بود . این نوازنده امروز دستان های اضافی را باز کرده است . و با همان 14 دستان می توازد .

محل دستان ها ، به نظر بیشتر نوازندگان سر شناش تنبور ثابت است و هنگام اجرای مقام های مختلف هیچگاه دستان ها جا به جا نمی شوند . عالی نژاد معتقد بود است که با جمع بندی نظرات استادان قدیمی تنبور به این نتیجه رسیده است که تعدادی از دستا ن های تنبور ، ثابت و تعدادی دیگر متغیر هستند . در

 

 

تنبور هایی که 14 دستان دارند ، 8 دستان ثابت و 6 دستان متغیر  است .

 

وضعیت این دستان ها به ترتیب  زیر است:

دستان اول : متغیر (‌در وضعیت متعادل ،‌میان شیطانک و دستان دوم بسته می شود . )

 دستان دوم : ثابت

دستان سوم : متغیر

دستان چهارم :‌ ثابت (‌در قدیم آنرا کمی جلوتر می بستند اگر صدای این دستان امروزه به طور قراردادی « ر بمل » است ،‌در گذشته چیزی نزدیک به « ر کُرن » بوده است .)

دستان پنجم :‌ ثابت (‌ در فاصله ی  4 / 1 وتر )

دستان ششم : متغیر

دستان هفتم : ثابت ( در فاصله ی 3 / 1وتر )

دستان هشتم : متغیر

دستان نهم :‌ ثابت

دستان دهم :‌ ثابت

دستان یازدهم :‌ متغیر

دستان دوازدهم : ثابت ( در فاصله ی 2 /1 وتر )‌

دستان سیزدهم : متغیر (‌در فاصله ی اکتاو نسبت به دستان اول )

دستان چهاردهم : ثابت ( در فاصله ی اکتاو نسبت به دستان دوم )‌

در سطح بالایی دسته یک شیار که اصطلاحأ به «‌ناو »‌ معروف است ایجاد می شود تا عبور دستان ها را هنگام گِره زدن آسان تر کند .‌ در انتهای دسته گوشی ها قرار دار ند . تنبور لانه ی کوک (‌جعبه ی گوشی ها )‌ ندارد و گوشی های آن مستقیمأ در سوراخ های ایجاد شده در انتهای دسته فرو می روند . در چند دهه ی گذشته تجربه هایی به منظور ایجاد لانه ی کوک برای تنبور توسط استاد ابراهیم  قنبری مهر و به تبعیت از ایشان عبدالرضا رهنما صورت گرفته است . در این گونه تنبورها دسته در قسمت گوشی ها اندکی به عقب تمایل دارد (‌مانند دوتار ترکمنی )‌وبه خاطر مایل بودن انتهای دسته به  سمت عقب ، نیازی به پرده ی قبل از شیطانک نیز نیست . در حالی که در تنبور های معمولی مانند همه ی سازهای خانواده ی دوتار و غیره به خاطر هدایت وترها به سمت گوشی ها  ،  پرده ی قبل از شیطانک همیشه بسته می شود .

تنبور به شکل سنتی دارای دو وتر است . نوازندگان قدیمی تنبور در منطقه گوران هنوز به دو وتر وفادارند ، امّا تنبورهای جدیدی که درمنطقه ی گوران  ساخته می شوند اغلب دارای سه وتر هستند . در صحنه معمولأ‌ از سه وتر استفاده می کنند ، ولی تنبورهای قدیمی صحنه ، دو وتر دارند . در تنبورهای سه وتره ،‌ وتر اول ( زیر ) مضاعف شده است و این وتر به صورت همصدا کوک می شوند در مجموع می توان گفت که تنبوردر قدیم دو وتر داشته است وامروز ه معمولأ سه وار دارد . گاه تنبور هایی را می توان یافت که تعداد وترهای آ‌نها بیش تر است نگارنده درکوهدشت لرستان تنبوری را با پنج وتر مشاهده کرده است . به صورت 2-3 تقسیم و کوک می شد ند ؛

به این ترتیب که ردیف اول وترها ( ردیف زیر ) به صورت سه تایی و همصدا و ردیف دوم وترها ( ردیف بم )‌به صورت مضاعف و همصدا کوک می شدند . به هر حال استادان قدیمی نه تنها تنبورها ی پنج وتره  را نمی پذیرند ، بلکه معتقدند که تنبور بهتر است دووتر داشته باشد . این که تنبور دارای دو یا سه وتر باشد مسأله مهم و تازه ای نیست و در گذشته های دور نیز شاهد این اختلاف نظر بوده ایم .چنان که ابو نصر فارابی نیز در رسا له ی موسیقی کبیر خود می گوید «‌تنبور را بعضی ها با دو وتر و بعضی ها با سه وتر می توازند .»‌و ترها از یک طرف به سیم گیر و ازطرف دیگر پس از عبور از روی خرک و شیطانک در انتهای دسته به دور گوشی ها پیچیده می شوند ، در تنبورهای دو  وتره  گوشی وتر زیر در سمت جلو دسته  ، و گوشی وتر بم در سطح دیگر و عمود بر گوشی اول قرار دارد . در تنبور های سه وتره ،‌دو گوشی وترهای مضاعفِ زیر در کنار هم و در سمت جلو دسته ، و گوشی وتر بم در سمت دیگر دسته و عمود بر دو گوشی قبل قرار گرفته است . 

وتر های فلزی تنبور معمولأ از نظر قطر با هم مساوی هستند . وتر یا وتر های مضاعف ِ زیر وظیفه ی اجرای نغمه و ، وتر بم وظیفه ی اجرای واخوان را به عهده دارد .

خرک نتبور در مقایسه با خرک انواع دو تار ، بزرگ تر و بلندتر است وروی صفحه چوبی در نقطه ی معینی معمولأ چسبانده و تثبیت می شود . از این رو فاصله وتر ها تا دسته نیز در مقایسه با سایر سازهای خا نواده دو تار بیش تر است . بر روی خرک ، دو یا سه شیار برای عبور وتر ها ایجاد شده است . در برخی از تنبور های جدید ، ساختمان خرک به طور کلی تغیر کرده است . در تنبور های ساخت استاد ابراهیم قنبری مهر ( تهران )‌و عبدالر ضا رهنما (‌صحنه ) خرک و سیم گیر به پیروی از بربط ( عود ) شیئی واحد هستند و بر روی صفحه کاملأ تثبیت شده اند . سیم گیر که در قسمت پایینی کاسه قرار گرفته است ، برای قلاب شدن وتر ها شکلی شانه ای دارد . همان طور که ذکر شد ، تنبور های ساخت استاد ابراهم قنبری مهر و برخی از تنبورهای عبدالرضا رهنما فاقد سیم گیر هستند .محل شیطانک در انتها ی دسته و قبل از سر پنجه است و معمو لأ شئ جداگانه ای است که در شیار ایجاد شده بر روی دسته قرار می گیرد . روی شیطانک نیز دو یا سه شیار برای عبور وترها ایجاد شده است .

بنابر این قطعه های مختلف تنبور عبارت اند از کاسه ی طنینی (‌یکپارچه ، تر که ای با 7 تا 10 ترکه ) ، صفحه ،‌دسته ، گلو یا گلویی ( در تنبور ها ی ترکه ای )‌، سیم گیر ( در برخی از تنبور های جدید ، خرک کار سیم گیر را انجام می دهد ) ، 2یا 3 وتر ( در تنبورهای نامتعارف تا 5 وتر ) شیطانک ،خرک ( در برخی از تنبورهای جدید ، سیم گیر کار خرک را انجام می دهد ) 13 تا 14 دستان ، 2 تا 3 گوشی ( در تنبورهای نامتعارف تا 5 گوشی ) و پرده ی قبل از شیطانک .    

 

جنس و مواد به کار رفته در ساختمان تنبور

 

کاسه ی طنینی

کاسه ی طنینی تنبور (‌ یکپارچه یا ترکه ای ) از چوب توت ساخته می شود . درمیان سه نوع درخت توت سفید ، سیاه وارغوانی ( شرابی ) چوب توت ارغوانی مناسب تر است . کاسه های ساخته شده از چوب درختهای توتی که در کوهپایه ها می رویند و کم آ بی کشیده اند ،‌طنین و زنگ بیشتری دارند و چوب درخت توتی که در خاک های حاوی املاح آ هنی می رویند دارای صدایی تیز و نامطبوع است . چوب درختهایی نیز که در نواحی مرطوب می رویند ، صدای مطلوبی ندارد .

 

صفحه ، چوب ، توت

دسته : چوب گردو ( و گاه چوب چنار موج یا چوب زرد آلو)

گلو  ( گلویی ) : در قدیم از چوب توت بود و امروزه از چوب گردو نیز ساخته می شود .

 

سیم گیر :

جنس سیم گیر در قدیم بیش تر از شاخ کل  ( یا بز کوهی ) بود و امروز ه آنرا از چوب های مختلف نیزمی سازند . خلیل عالی نژاد ، سیم گیر و شیطانک را از چوبی به نا م کِیکوم می سازد که از چوب شمشاد نیز سخت تر است .

چوب های سخت معمولأ‌هنگام برش ، آسیب پذیرو شکننده اند ، اما چوب  کِیکوم  مقاوم است .

 

خرک : چوب شمشاد ،‌ چوب گردو  و گاه چوب فوفل .

گوشی ها : در قدیم معتقد بود ند اگر گوشی ها از جنس چوب بید باشند بهتر است ، زیرا در مقایسه

با چوب های دیگر سست تر است . در واقع می خواستند چوب گوشی ها از چوب دسته سُست تر با شد تا دسته به مرور زمان خورده نشود ، زیرا که دسته ثابت است ولی گوشی ها را می توا ن عوض کرد .

 

وتر ها

جنس وتر ها در گذشته از ابریشم خامِ  تابیده شده و پیش از آن از زِه بوده و ظاهرأ قطر و ضخامت آ ن ها یکسان بوده است . امروزه جنس وترها از سیم فولادی یا آلیاژی مانند آن و نیز از مس و برنج است . بهتر است وتر اول (‌زیر ) از سیم فولادی و وتر دوم ( بم ) از مس و سرخ رنگ باشد امروزه وترها ی دوگانه و سه گانه ی تنبور را بیش تر از یک جنس ( سیم ها ی فولادی سفید ) انتخاب می کنند که سیم های فولادی 18% مناسب تر است .

 

دستان ها

دستا ن ها ی تنبور معمولأ از جنس زِ ه ( روده ی تابیده شده ی گوسفند ) است . در گذشته و گاه امروز سعی بر این بوده و هست که دستان ها ی تنبورهای مخصوص جَم خانه و حلقه ی ذکر از روده ی گوسفند قربانی برای نذر در جَم خانه باشد . معمولأ دستان های یکم تا هفتم را ضخیم تر ( چهار لا یا چهار دور ) و سایر دستان ها ی پنجم ، هفتم و دهم ، چهار لا یا چهار دور و بقیه ی دستا ن ها سه لا یا سه دور بوده اند .

برای مطالعه بیشتر در این مورد به کتاب تنبور از دیر باز تا کنون نوشته خلیل عالی نژاد مراجعه کنید .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ساز شناسی تألیف پرویز منصوری تهران انتشارات زوّ ار 1379  صفحه های 31و 32

تنبور

دارای شکمی گلابی و دسته ای دراز است که بر  روی آن از 10 تا 15 پرده بسته می شود رویه ی جلویی شکم چوبی است . دسته ی این ساز ، مانند سه تار ، به سر ساز متصل است و سر در حقیقت ، ادامه دسته است که بر روی سطوح جلویی و جانبی آن ، هر یک دو گوشی کار گذارده شده که سیم ها به دور آنها پیچیده می شوند .

سیم های تنبور چهار عدد و معمولأ به فاصله های مختلف کوک می شده است .

این ساز معمولأ بدون مضراب ، و با انگشت ، نواخته می شود.

چنانچه در تاریخ موسیقی ایران نوشته شده در قدیم سازی به نام تنبور وجود داشته و از آن انواع مختلفی ذکر کرده اند . مثلأ گفته شده که فارابی تئوری دان مشهورموسیقی ایران ، تنبور بغدادی و تنبور خراسان را دستان بندی کرده است .

این ساز از دسته ی سازهای شهری است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تا ریخ موسیقی ایران حسن مشحون سا ل 1380 از صفحه ی 553

طنبور طنبوره

از سا زهای قدیمی است و در پهلوی ذکر آن آمده است . برهان قاطع می نویسد :‌ « در پهلوی این کلمه به صورت Tamuorray   سراینده و نوازنده ی طنبورآمده » ( تاریخ موسیقی ایران ، حسن مشحون پاورقی 152 صفحه ی 553 -   152 : فردوسی گوید :

 

          بزد  دست و طنبور را بر گرفت                         سراییدن چا مه اندر گرفت ) .

فرهنگ ابن دراج می نویسد: « طنبور و طنبوره به ضمّ  اول و ثالث ساز معروف واین معرب تونبره که لغت هندی است وبه معنی کدوی تلخ است و چون این ساز را در اصل از کدو ساخته اند به مجاز به همان نام شهرت گرفته . مؤلف فرهنگ رشیدی گوید معرب آن دمبره است زیرا که شبیه است به دُم بره ... عبدالقادر مراغی در مقاصدالحان در توصیف سازهای ذوات الاوتار مفیدات ( تاریخ موسیقی ایران ، حسن مشحون ص 553 پاورقی 153 : عود قذیم ، عود کامل ، طرب الفتح ، شش تار ، طرب رود ، کمانچه ، قژک ، طنبور شروانیان ، طنبور ترکیه ، روح افزای ، قوپوز ، اوزان ، نای طنبور ،  رباب ، یکتای عرب ، ترنتای ، تحفة العود ، شدرغو، پیپا ، ( ذوات الاوتار مقیدات آنهایی است که برای نواختن نیاز به انگشت گذاری دارد مانند تار و کمانچه به عکس ذوات الاوتار مطلقات مانند : سنتور و قانون ) . که به شرح آنهاپرداخته نام دو نوع طنبور شراوانیان را می نویسد :  « سازی بود که اهل تبریز در عمل آورند و آن بر هیأت امرودی ( گلابی ) باشد و سطح آن بلند وبر آن دو وتر مفدر بندند و بر ساعدان پرده ها بندند ...» ( تاریخ موسیقی حسن مشحون ص 553،  پاورقی 154 : ظاهرأ دوتار معروف که در آذربایجان بیش از دیگر نواحی ایران متداول است .)

طنبور ترکی را از حیث کاسه و سطح کوچکتر از طنبور شروانیان نوشته و دسته آنرا بلند تر .

شعرای ایران در اشعار خود بسیار از طنبور نام برده اند .منوچهری شاعر عصر غزنوی گوید :

         بیاد  شهر یارم  نوش   گردان                               به بانگ چنگ و موسیقار و طنبور

فخرالدین اسعد گرگانی از شعرای اوائل قرن پنجم هجری ( معاصر طغرل بیک سلجوقی 429 455 هجری ) گوید :

        نه او پیش توگیرد چنگ وطنبور                             نه تو با او نشینی مست و مخمور

ابو طالب کلیم کاشانی گوید :

گرچه صد جا بسته باشد دست طنبور نشاط                         ناخن تأثیر او دل را جراحتها کند

مکتبی درلیلی و مجنون خویش گوید :

        طنبور و کمانچه  از  ترنم                                    سودا  شده  در  دماغ  مردم

طنبور انواع و اقسام داشته وبر آن دو تار و سه تار و چهار تارو پنج تار و شاید بیشتر بسته اند و نوعی از آن را نای طنبور می گفتند که با کمانه ( آرشه ) می نواختند ( تاریخ موسیقی ایران حسن مشحون ص 554 پاورقی 155 : مؤلف مقاصدالالحان می نویسد : اما نای طنبور و آن از مجرورات ( کشش ، کانه ای ) است و شاید اگر بر طنبور شروانیان کمانه کشند وبه اصابع ( انگشتان ) تصرف کنند در نغمات و این در تأ لیف لحنی همان حکم وترین را دارد .) .مؤلف درة التاج از طنبور نام برده و چنین می نویسد .« طنبور که در این زمان به کمانچه مشهور است » شاید غرضش نای طنبور یا نوعی از آن بوده باشد توصیفهایی که از طنبور کرده اند با بربط بیش از عود شباهت داشته و می توان گفت که نوعی طنبور بعد ها به ( تار ) معروف شده است.»

صوفیه و اهل حق برای حضور قلب و تقویت محبت و رقت احساسات و سیر عالم روحانی به الحان و نغمه های موسیقی توسل می جویند و اکنون از میان سازها بیشتر از سه تار و طنبور استفاده می کنند ، بویژه طنبور از سازهای متداول بین اهل حق است و در کردستان بیش از دیگر نقاط ایران رواج دارد. در اواخر عصر قاجار شیخ نظرعلی پیشوای اهل حق که ساکن تهران بود از اساتید درجه اول نوازنده این ساز محسوب می شد . نورعلی الهی از قضات عالی مقام و شریف و از پیشوایا ن اهل حق نیز از اساتید موسیقی بود و در نواختن تار و سه تار دست داشت و در نواختن طنبور نیز بی نظیربود . دیگر، درویش امیر حیاتی که چند بار در رادیو ایران طنبور نواخته است . این ساز را با پنج انگشت از پائین به بالا ( چپ  ) زخمه می زنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تاریخ موسیقی : روح انگیز راهگانی

ص 42 -  در خوان چهارم در دیدار با  زن جادوگر در کنار چشمه ، هنگامی که رستم در سفر هفت خوان طی می کند بداهه سرایی فردوسی با تنبور ورود همراه است

ص 41 اسفند یار  در خوان چهارم هنگامی که کنار چشمه نشسته ساز سازش را در بر می گیرد و با آن به راز و نیاز می پردازد و بر تیره بختی خود که به سر گردانی و جنگیدن محکوم شده ترانه ایی سوزناک سر می دهد

              یکی ساخته نغز تنبور  خواست                    همی رزم پیش خود سور خواست

              هم  آنگاه  تنبور  در بر  گرفت                   سرائیدن  از کام   دل    بر گرفت

 

ص  86 85 پاراگراف آخر

عمرو پور بحر جاحظ بصری . شاید از قدیمی ترین نویسندگان دوره ی اسلامی باشد که درباره ی موسیقی و اهمیت نوازندگان دوره ساسانی رساله نوشته است و در کتاب التاج مب نویسد : اردشیر پادشاه ساسا نی مردم را به چهار گروه نهر کرد ودر برابر گروه نخست یعنی اسواران از دودمان شاهی استادان هنرمند در موسیقی و آواز خوانی بودند در برابر گروه سوم ندیمان ، دلخکان و شوخان و رنگ زنان ، چنگیان و تنبور نوازان می نشستند .

ص 87 پاراگراف دوم

باز در کتاب کارنامه اردشیر بابکان آمده است : به نوازندگی اردشیرجوان اشاره می کند « اردوان » را کنیزکی خوش سیما بود ... و چون اردشیر به ستورگان نشسته ، تنبور می زد و سرود بازی ( آواز خوانی به همراهی ساز ) و خرمی می کرد ، او اردشیر را ندید و به او دل باخت .

ص 146 . تصویر کنده کاری زن  تنبور زن بر جام ساسانی .

 

 

 

 

 

 

 

 

موسیقی و عرفان اثر ژان دورینگ ترجمه سودابه فضا ئلی نشر پرستش

ص 62  پاراگراف دوم تنبور

تنبور

هر چند که ریشه این لغت ناشناخته است ، اما می توان نوعی تقلیب واژه ی سومری در آن یافت که به دقت نیاکان این ساز را مشخص می کند . این واژه ی سومری  پان تور ( pan.tur  ) به معنی قوس کوچک است که در یونانی پاندورا ( pandura )  به معنی امنیه و شهربان شده است . در شرق تنبور یک اصطلاح عام است  از برای انواع بسیاری از سازهایی با دسته ی بلند . این نام و همچنین تمام اشکال مشتق از آن ( دونبورا ، اوزبک ، تنبیر ، بلوچ ، دمبراقزاق وغیره ) در مورد سازهایی به کار می رود که اندازه ، تناسب و صدا های گوناگون  دارند و تنها وجه مشت رکشان دسته ای  است بلند تر از کاسه . شاید نیای این ساز عود حیتی  ( hitie  ) باشد ، که بعدها در مصر به کار می رفته ، و وجود آن در اوروک  (uruk   ) حدود 2400 سال قبل از میلاد گواهی شده است . بعدها غشاء پوستی که به جای صفحه ی صدا بوده  تبدیل به ورقه ی نازک چوبی شده است . وجود این ساز در مجسمه ای یونانی متعلق به قرن چهارم قبل از میلاد ، که یک فنتوروس ( fanturos ) را نشان می دهد ، گواهی شده است . در ایران ، تنبور به معنای واقعی ، در میان  سازهای دربار ساسانی ، در کنار عود دسته دار دربار به نام بربط ، نی و چنگ دیده می شود . شکل ظاهریش در آن دوره نمی باید با سازهایی که امروزه در میان ترکان ، ترکمنها ، کردان و پارسها بدون ذکر قبایل مختلف آسیای مرکزی می بینیم و از آن  در ایران بسیار استفاده می شود ، تفاوت چندانی کرده باشد . تنبور در اغلب اشکال خود دارای دو تار  است (  که نام معمول دو تار از همین جا ناشی است ) سیمهای آن ، در اصل از ابریشم یا زه بوده است که اغلب با فلز جانشین شده است . آنها با فاصله ی پنجم ، چهارم و یا حتی دوم کوک شده اند و گاهی یک وسعت حداقل دو هنگام ( اکتاو ) را می پوشانند . در این شکل تنبور با انگشتان دست ر است ، بدون کمک مضراب ، نواخته می شود.

با توجه به محدودیت فنی و سادگی ساخت تنبور ، کمتر سازی به یک چنین گوناگونی در زنگ ، و به فن اجرایی چنین غنی برای اجرا کردن سبکهایی چنین مختلف دست یافته است  . از صدای سریع الانتقال و لطیف تنبور ترکمن تا صدای خشک تنبور ازبک ، از پت پت دو تار خراسان تا لحن نرم تنبور کرد ، همان ساز است که مسافت آن با تغییر مختصر ، به تغییری چنین عمیق در سبک  و بیان انجامید ه است . برای بعضی موسیقیدانان ، تنبور مادر سازها است . هر چند که بر طبق گفته ی آنان دف و نی قدیمی تر هستند . اصل تنبور به گذشته ای دور باز می گردد و تمام عودها یی که امروزه می بینیم از آن اشتقاق یافته اند .ساز شناسان این نظریه را رد نمی کنند . برای کردان ، تنبور در مفهوم کلی آن عبارت است از یک کاسه ی صدا ، یک صفحه ی چوبی و یک دسته با دو سیم ( یا دو سیم وسط ) ، آنان می دانند که این ساز در ایران باستان استفاده می شده و بعضی از آهنگها به‌ آن دوره بر می گردد ، در این  باب در صفحات بعدی سخن خواهیم گفت . در آن دوره هنوز سازی مقدس وجود نداشت و یک چنین اختصاصی در قرن چهارم  هجری قمری به وجود آمد ، زمانی که شاه خوشین یکی از مظهر الله های بزرگ  قبل از سلطان صحاک ، آن را برای همراهی با ذکر یاران به کار گرفت . از آن لحظه ، تنبور ساز مقدس اهل حق شد. اولیا ء بزرگ این فرقه آن را می نواختند و در طول قرون مجموعه ای از ردیف ذکرها و قطعات سازی  را منتقل کرده و بر آن افزود ه اند که تا امروز حفظ شده است . انتخاب این ساز برای موسیقی و آواز مقدس ، نشانه ی نوعی اتحاد و پیوستگی میان سنتها ی عرفانی آسیای میانه است . ساز علویان آنانولی که اغلب از ریشه ی کرد هستند ، همچنین ساز عاشقان ، تنبوری است به نام نغلمه ( baghlama  ) ککه به اندازه ی تنبور است ، و در اصل  دو سیم دارد که یکی از آنها دو تایی اتس ( مثل تنبور )  یا سه سیم ساده دارد و بعدها هر چه ساز بزرگتر شده است ، سیمها دو تایی یا سه تایی شدند . تنبور یا بغلمه اولیه را هنوز بعضی از عاشقان می نوازند ، به خصوص در میان علویان ترکمن (‌یا قزلباش  ) بلغارستان ( ارتباط میان این دو ساز ، ارتباطی را که میان قزلباشها ی ترکمن و اهل حق وجود دارد ، نشان می دهد ) چگور را هم که بعضی از اهل حق آذربایجان می نوازند ، می باید نیای نزدیک تنبور به حساب آورد ، که یکی از سیمهای آن سه تایی است . به ترتیبی کلی ، تنبور ساز خاص کردان و ترکان است . از نقطه نظر مذهبی ترکان و کردان اهل حق زیربنای عرفانی مشترکی دارند که شیعه است ، و همچنین برخی از نظریات و سنتهای آنان مشا به است . طایفه ی

قزلباش که سلسله ی صفوی را پشتیبا نی می کردند و یه  لحاظ عقیدتی نزدیک به اهل حق هستند ، همان ذوق و سبک را در مورد تنبور نشان می دهند . در بخش عراق ، طرفداران یک مکتب نزدیک به اهل حق ، موسوم به شبک ( shabak   ) هم این ساز را می نوازند ( حسن : 190 : 178  ) ، ساز مقدس کردان یزدی  ( که به رغم انشعابات جدید آن نمی باید با اهل حق مقایسه شوند ) ، دف و نی است و تنبور را تنها ساز غیر مقدس می دانند که در وادی مقدس عرفان پذیرفته شده است و به توسط قوالان نواخته می شود ( همانجا : 182 ) . مولف این کتاب تاکید می کند که تنبور به طور خاص کرد است و عربها آن را نمی نوازند ،  زیرا « تنبور با زبان کردی جور است » از طرفی به یاد داشته باشیم که تنبور باستانی با دو سیم ، اخیرأ در همنوایی های آوازها ی مذهبی روحی کلش هندو ایرانی کافرستان دوباره به کار گرفته شده است . ( پاورقی ص 65 KALASH –S  INDO – IRANIEN  DU KAFIRISTAN   ) .  همه ی این موارد نشان می دهد که تنبور در مکانب عرفانی ایرانی قدیم مورد استفاده بوده است ( جنیدی ، 1361 : 114 ) در خاتمه ، می تواند پذیرفت که تنبور ریشه ای کردی یا ایرانی قدیم داشته باشد . این نظریه که مکتب اهل حق این ساز را در جمع مذهبی خود از قرن چهارم به کار گرفته است ، به نظر صحیح می رسد و مسیر فرهنگی اصیلی را به وجود می آورد .

شکل و تناسبات

تنبور کُرد از یک کاسه ی گلابی یا بادامی شکل تشکیل شده ، که با صفحه ای چوبی پوشیده شده است . دسته از 14 دستان ( پرده ) زهی متحرک و دو سیم فولادی که سیم بالایی معمولأ دو تایی است ، یعنی سه سیم ، تشکیل شده است . وسعت رو دسته از فاصله ی نهم تجاوز نمی کند تنبور های مختلف با ابعادی ساخته شده اند که تفاوتهای اندکی را در صدا میسر می سازند : بزرگی کاسه و همین طور عمق کاسه ، حدود 15تا 18 سانتی متر است . بلندی کاسه و رو دسته عملأ ثابت هستند ، به نحوی که در ازای سیم مرتعش حدود 65 سانتی متر است .

روی صفحه صدا سوراخهایی تعبیه شده است که طرز قرار گرفتن آن در سازهای مختلف بنابر سلیقه ی تنبور سازان مختلف ، فرق می کند . اغلب در بالای صفحه ی صدا 7تا 12 سوراخ 2تا 3 میلی متر ی ایجاد می کنند و گاهی در کناره ی صفحه 2تا3 سوراخ بیشتر . اثر سوراخ کردن صفحه ، آزاد کردن صدا ی ساز است و از خشونت صدا کاستن و نرمتر کردن آن ؛ اما اگر زیاده روی شود زنگ  را ضعیف می کند ونرمش از دست می رود .

خرک یک  قطعه ی چوب سخت کوچک است که آن را در فاصله ی چهار انگشتی بدنه ی چوبی تحتانی قرار می دهند . 3 سیم به پائین کاسه روی سیم گیر استخوانی یا چوبی گره زده شده ، و تا بالای دسته به گوشی چوبی کشیده می شود . این سیمها که سیمهای زیر و دو تایی هستند ، همیشه از فولاد به مقطع 18 تا 100/20 میلیمتر هستند . سیم بم کلأ ضخیم تر است ، اما نه آنقدر که نغمه سنج ( دیا پازون ) بتواند اختلاف واقعی آن را تعیین کند . این خلاف قاعده بودن ، باعث شده است که تنبور صدا یی نرمتر داشته و بم آن مقطع تر باشد . سه شیوه ی کوک کردن تنبور وجود دارد : روی فاصله ی پنجم ( کوک طرز ) ، روی فاصله ی چهارم ( کوک معروف به برز یا شیخ امیری  ) و روی فاصله دوم ( کوک فرنگی ) . ارتفاع سیم زیر تقریبأ بستگی دارد به یک 220 هرتز و ارتفاع سیم بم است که موقع کوک کردن تغییر می کند . 14 پرده به دو گروه تقسیم می شود : 7 پرده اول از چهار دور زه ، و 7 پرده بعدی از 3 دور زه تشکیل شده است که نشانه ای بصری برای نوازنده ایجاد می کند و ساییدگی بی ترتیب پرده ها را جبران می کند . محل قرار گرفتن آنها ، یک گام کرماتیک ( نیم پرده بالا یا پایین ) با قاعده به دست می دهد.

 

ساخت و مواد

بنابر قول بعضی از اهل حق تنبور باید همیشه از درخت توت باشد ، که درخت پیر بنیامین است و می گویند که دو سیم نشانه ی پیر موسی و داود است ، که این سه نفر مظاهر سه عضو اصلی سلسله مراتب الهی هستند . در حالی که دسته می باید از چوب گردو باشد ، به دلیل ارتباط ظریفی که میان این دو نوع درخت توت و گردو هست . گردو از فضیلتی نیمه معنوی برخوردار است که از آن یکی از شریفتر ین چوبها را ساخته است ؛ این فضیلت که با فضائل توت هماهنگ می شود باعث می شود که اثر این ساز افزوده شود . در واقع گردو تنها میوه ی درختی است که به عنوان قربانی به کار می رود ( میوه ی دیگری که از همین قانون تبعیت می کند " انار " است ، و گاهی چوب درخت انار برای ساخت دسته ی دو تار  در خراسان به کار می رود ) .

به خاطر داشته باشیم که از نظر فن اجرا ، گردو و توت دو نوع درخت جنگلی متفاوت ولی مکمل است ، توت دارای خلل و فرج ، الیاف دار و ناهموار و گردو به هم فشرده و سخت و هموار است . به هر حال پیش می آید که دسته از چوب دیگری ساخته شود ، و حتی ممکن است برای کاسه هم از آن استفاده شود .اما در عوض ، صفحه صدا می باید مطلقأ از گردو باشد ، زیرا در غیر این صورت ساز صدای مطلوب را نخواهد داشت . همین اصل ، در مورد سه تار ایرانی نیز صادق است که ساخت آن در بسیاری از موارد با تنبور مشابه است (  ر . ک  دورینگ ، 1984 : 40-  39 )  چوب توت در ساخت اغلب عودهای آسیای مرکزی به کار می رود . به جز کیفیت این چوب ، بنابر قول برخی قوالان و عاشقان ، رابطه ای میان چوبی که کاسه از آن درست می شود و ابریشم که سیمهای انواع عود شرقی از آن ساخته شده ( قبل از فولاد ) وجود د ارد ، زیرا کرم ابریشم تنها برگهای درخت توت را می خورد .   

کلأ ساز با صمغ جلا می خورد . معمولأ هم به دلیل زیبایی ، و هم چون رنگ روشن نگاه ها را به سوی خود جلب می کند ، رنگ تیره مرجح است و در نتیجه نوازنده را مخدوش می سازد . برخلاف بسیاری از سازهای معمول از همین خانواده ، تنبور هرگز با صدف یا استخوان تزیین نمی شود  . بی زینت بودن تنبور ، آن را کاملأ از سازهای سرگرم کننده متمایز می سازد ، و آن را به سازهای موسیقی علمی نزدیک می سازد . گاهی فقط یک شعر عرفانی  یا تقدیمنا مه ای با مفهوم روحانی و مذهبی با مرکب روی کاسه نوشته می شود . دو نوع کاسه ی تنبور وجود دارد : یک نوع ، کاسه ای که از یک قطعه چوب ساخته می شود ؛ یک نامیده می شود ، و نوع دیگر ، کاسه ای که از قطعات به هم چسبیده درست شده ، و تَرَکی خوانده می شود .

این دو نوع برابر ند ، زیرا تنبور های یک تکه بسیار شخصیت دارد ، اما دیگری هم سبکتر است و هم صدایی ظریفتر دارد . در قدیم فقط کاسه ی یک تکه را می شناختند ، نوع تَرَکی ظاهرأ حدود سالهای 1330 ساخته شده است ، و به طور یقین تحت تاثیر سازندگان ساز ایرانی با استفاده از فن ساخت خاص سه تار بوده است . اصول کاسه تَرَکی اینک در سازهایی از همی ن خانواده به کار می رود ، خصوصأ در آسیای مرکزی و در آذربایجان ( چگور ، ساز ) لکن توجه باید  داشت که نوع تَرَکی به مهارت بیشتری در ساخت نیازمند است و ساختن آن فنی است خاص سازندگان حرفه ای ساز ، حال این که نوع یک تکه را سازندگان غیر حرفه ای نیز می توانند بسازند .

برای درست کردن کاسه ی یک تکه ، ساقه ی درخت توتی انتخاب می شود که میوه می دهد و از نوع بیدانه نیست ؛ درخت شاه توت ، نایاب تر و مهمتر است . چوب با یک تیشه ی خمیده به صورت مورّب بریده می شود ، سپس با مغا ر و سرانجام با غلتک کار صیقلی می شود . درست کردن کاسه برای یک سازنده ی ماهر پنج تا شش ساعت وقت می گیرد . ساخت یک ساز با کاسه ی تَرَکی سریعتر ، اما مشکلتر است . در انتهای کار دسته به کاسه با شیوه ی زبانه و شکاف متصل می شود ، اما شکل مشخص خود را نمی گیرد ، مگر موقعی که صفحه به آن چسبیده شود . آخرین جابه جایی شامل حال صفحه می شود که مهمترین عامل در موفقیت یک ساز است . قطر آن در مرکز صفحه حدود 3 میلی متر و در کناره ها حدود 2 میلی متر است . سابق بر این آ ن را به شدت در کوره ای داغ می کردند یا می پختند تا چوب کاملأ خشک شود . وقتی در جای خود قرار می گیرد ، قطر و شکل ( کمی محدب ) را به آن می دهند و بنابر حاجت تعدادی سوراخ برروی آن تعبیه می کنند .

اغلب سازهایی که در کار گاه های تهران ساخته می شود توسط پیروان مکتب اهل حق انجام می شود . ارزشمند ترین سازنده ی ساز یک سوری است معروف به نریمان که مطابق دستورا ت استاد الهی کار می کند . سازهای دیگری را که نریمان می سازد ، بسیار گران به فروش می رساند ، اما برای تنبور سود نمی گیرد و می گوید ای نساز خدا پرستان و عرفا است . احتمال دارد که در دوران قدیم ، تنبور توسط خود شاگردان مکتب اهل حق و با روحیه ای خاص ساخته می شده است ، زیرا سازی که آن را شیئی متبرک می دانند ،  نمی تواند با مساهله و سرسری ساخته شود . وقتی حاج نعمت الله در شروع قرن دستور ساختن تنبورش را داد ، قبل از اتصال صفحه یک قربانی نذر کرد ،»ن تا بهترین نتیجه ی ظاهر و باطن را به دست آورد . واضح است که این ساز فوق العاده است . چنانچه کسی که آن را در اختیار دارد ، پس از سالها که محرم این قدیس بوده است ، با فروتنی می گوید ، این ساز نباید با دست افراد معمولی آلوده شود . بدین ترتیب این ساز دیگر نواخته نمی شود ، بلکه چون یک شیئی متبرک عابدانه و عاشقانه حفظ شده است .

در اصل تمام تنبورها ا ثری مفید از خود متصاعد می کنند و دیدن تنبور ی آویخته برخانه ی اهل حقی که هرگز نواخته نشود ، نادر نیست . از آنجایی که تنبور اغلب آن را به دست استادی معنوی تبرک می کنند ، تا حالت تقدس آن فزونی گیرد . و در این  صورت ، بدون تردید صاحب این تنبور تبرک شده هرگز آن را از خود جدا نخواهد کرد . چنین تنبور ی با احترام و مراعات تمام نگهداری می شود و هرگز بر روی زمین گذاشته نمی شود ، و همواره چون یک  شیئی متبرک یا کتاب مقدس بر آن بوسه می دهند و به اصطلاح اهل حق زیارت می شود . سرانجام این که برای تعمیر و ترمیم اکراه دارند که آن را به دست هر سازنده ی سازی بسپارند .

با توجه به پیام الهی تنبور و مرتبه ی عرفانی نوازندگان آن ، شگفت آور نیست که این ساز اثراتی خاص داشته ، و صفاتی ویژه به آن منسوب باشد . یک استاد تنبور می گفت : « باید شناخت تنبور را یاد گرفت ، زیرا تنبور شیئی است که باید با آن صحبت کرد ؛ تنبور به شما خواهد گفت که باید این طور و یا آن طور بنوازید . » استاد دیگری اظهار می داشت که شکایت پنهان یکی از تنبورهایش را که مدتی با آن ننواخته بود ، شنیده است ، و برای راضی کردن این ساز که ادعای حقش را می کرد ، او آن را به کسی هدیه کرده است تا با آن بنوازد . شنیده می شود که می گویند فلان تنبور با تنبور تازه ای که تهیه شده است ، حسادت می کند ، یا اینکه فلان تنبور دمدمی است ، لحظه ای بد صدا می کند و لحظه ای دیگر خوب ، زیرا هنوز صاحب خود را پیدا نکرده است . برخی باور دارند که سازشان پس از این که باطن داری نظر لطف بر آن انداخته ، یا آن را نواخته صدایش عوض شده است .

با تمام بار نمادینی که تنبور دار د، به ترتیبی علامت و نشانه ی اقتدار است . اغلب سیّد آن را می نوازد و ذکر را رهبری می کند ، حتی اگر دیگر طرفداران از نظر موسیقایی ممتازتر باشند . به علاو ه هرگز به زنان اجازه نمی دهند در یک جمع مخلوط ، بنوازند ، همان طور که اجازه نمی دهند زنان به تنهای کلام بخوانند یا ذکر را رهبر ی کنند ، در حالی که در جمع زنان ، آنها آزادند بنوازند یا کلام بخوانند .

 

 

عوامل فن اجرا

اغلب در باب موسیقی ایرانی گفته می شود ، آنچه که نواخته می شود به حساب نمی آید ، بلکه ترتیب نواختن است که اهمیت دارد . به علاوه ، با توجه به شیوه های گوناگونی که در نواختن تنبور ، و فنون اجرایی که در انواع تنبور دید ه می شود ، می توان گفت ساز نیست که اهمیت دارد ، بلکه فن اجرایی که به کار گرفته می شود ، مهم است . با توصیف اصول فنی اجرای تنبور ، نشان خواهیم داد که در کجا تنبور از سازهای مشابه دیگر متمایز می شود . خاطر نشان کنیم که در اینجا منظور فن اجرایی با سطح والاست ، فنی که در مکتب استاد الهی دست منتقل می شود ، و نه شکل ساده شده ی رایج میان نوازندگانی که کیفیت کار شان نازل تشخیص داده شده است .

اولین نکته ی قابل توجه استفاده از پنج انگشت هر دست راست ( طرز قرار گیری معمول دست چپ با قرار دادن هر انگشت روی یک خانه ، چهار انگشت پیاپی روی نیم پرده ، شست بین سبابه و انگشت بزرگتر قرار می گیرد ، مثل نواختن عود و خود شست فقط برای سیم بم به کار گرفته می شود ) . نواختن دست چپ به خصوص در نواختن آرا یه ها ، در عین ظرافت و فرزی و چابکی است ، جابه جا یی سریع روی گامی اوچ گیرنده یا فرو د آینده ، و نیز جهشها روی نتهای دور ، نادر است ؛ همچنین هرگز جمله ی خیلی سریعی نیست که تکرار نشود . در این ساز مهارت در نواختن هرگز به اصطلاح پهن یا افقی نیست و نوازنده از گامی به گامی به گام طی طریق نمی کند (چنانچه در موسیقی غربی یا موسیقی هند وجود  دارد ) . برعکس می توان مفهوم مهارت دقیقی یا متمرکز را نشان داد که در سطحی جدا تر از آرایه عمل می کند ؛ از سوی دیگر دست راست ، نقش عمده ای در آرایه  نوازی بر عهده دارد ، و شاید به ظرافت و مهارت بیشتر ی نیاز دارد . در مورد دست راست هم کشش عضلانی و عصبی قدغن است و توصیه می شود که دست را مثل یک تکه گوشت بگذرید بیفتد . به علاوه ، با پنج انگشت ، انواع چنگانه ( آ رپژ ) و ریز ( ترمولو ) میسر است ، و پیش می آید که ترکیبها ی جدید به طور خود جوش ، طی یک بداهه سازی ، پدیدار می شود .

به رغم قرابت تنبوراهل حق با انواع دیگر تنبور ، نواختن آن پیچیده تر ، غنی تر و مشکلتر است . یک نوازنده ی خوب تنبور اهل حق فورأ اصول سبکهای دیگر تنبور یا دو تار را تلفیق می کند ، در حالی که عکس آن مگر بعد از فراگیری طولانی ، ممکن نیست ۀ مع هذا به گفته ی طرفداران اهل حق ، این امر فقط یک مساله فنی در اجرا نیست ، بلکه ذوق و قریحه ی روحانی و معنوی است که دست یافتن به این ساز را برای بیگانگان کیمیایی و ناممکن می سازد ، د ر صفحات بعدی این مساله را بررسی خواهیم کرد.

 

 

مشخص ترین عوامل فنی در اجرا عبارتند از :

- ضرب قوی با ضربه ی چهار انگشت با هم مشخص می شود ( به ترتیب : اُو ، آ ، م ، ی ) . ممکن است ضربه ی هر یک از آنها برای اثرات خاص در نظر بگیریم ، اما در کل ، حمله به طور طبیعی ، با نرمی و سبکی چنگانه ( آرپژه ) می گیرد که اثر آن بالا بردن حالت شدت در صدا است . گاهی ضرب ضعیف یک آهنگ با حرکت شست از پایین به بالا زده می شود . ما این حرکت را 7 و حرکت قبلی را 8 می نامیم انگشت کوچک ( خنصر ) ، به صورت V نوشته می شود ، و در نت گذر ( پاساژ ) یا در ترکیبات ضربی ، از نوع oo o oo استفاده می شود در این موارد در فن رایجتری از برای اجرا برای انواع دیگر تنبور ، از انگشت سبابه به جای انگشت کوچک استفاده می شود .

برعکس در تنبور های دیگر ، شُر ( غلت صدا ) با دو انگشت صورت نمی گیرد ، بلکه با پنج انگشت ، به ترتیب زیر انجام می شود : پ  ی  م آ اُو ، از پایین به بالا .

شر با ترکیبهای مختلف کامل می شود .

o    o o o o o    o    o o o o o o

 

آن را به وسیله ی یک ردیف . ...........نشان می دهیم . یادگیری شر پس از آموزش مرحله به مرحل به دست می آید ، اول بدون ساز ، سپس روی سیمهای خفه شده ، و سرانجام در آهنگهای کوتاه . برای تسلط در شُر چندین سال تمرین لازم است .

- شُر طولانی ، با تکرار متناوب شر و ضرب قوی 4 انگشت که با نرمی و سبکی چنگانه ( آرپژه ) شده است به دست می آید :

 

 

o   o o o o   o o o   o o o o o o o o o o

در حقیقت ، شر واقعأ منظم نیست ، بلکه حالت موجهایی را به وجود می آورد که در آنها ، صدا ها به طور منظم ایجاد می شود . این فن اجرا مشکل است ، و همچنین برخی آنرا با استفاده از شست اجرا می کنند .

- از آن مشکلتر تکرار شر ساده است :

                                             )           ب ی آ م اُو  پ  ی آ م اُو ) o o o o o o o o o o

آن را مگر در جمله های کوتاه به کار نمی برند .

همه ی این موارد ، بجز دو مورد اول کافی است که نواختن تنبور را مشخص کند .بر این موارد ، عواملی اضافه می شود که آن را در سنتهای موسیقایی نیز می توان یافت ، از جمله :

- ضربه سبابه از پایین به بالا ( مانند سه تار ایرانی )

- ریز کند با سبابه

- ریز تند بنابر ترکیب 778

در اغلب شیوه های انگشت گیری در نواختن تنبور به این واقعیت اهمیت نمی دهند که آیا صدای بم ( باس ) نواخته شده یا نه ، اما از روی اجبار ضربه ی از پایین به بالا مطلقأ بر صدای بم اثر نمی گذارد . به علاوه انگشتها صفحه را لمس می کند ، آنچه که وقتی ضربه تشدید شده باشد ، چون عامل ضرب عمل می کند که بر آهنگ اضافه شده باشد . به هر حال ، صدای صفحه نمی باید خدشه ای به آهنگ وارد کند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

واژه نامه موسیقی ایران زمین / جلد اول ، آ -  ز / مهدی ستایشگر

ص 22

تای طنبور                    t-tanbur  

 نای طنبور نیز ذکر شده ، در فهرست سازهای ذوات الاوتار طنبور و در شرح سازها تای طنبور آمده است.  نای به معنی نی قبل از طنبور القای مفهومی نمی کند و تای طنبور هم معنی صحیح را نمی رساند مگر تای طنبور به معنی طنبور مانند ( مانند طنبور ) ، و اگر تای را به معنی زه و سیم فرض نماییم ، افاده معنی زه یا و تر  طنبور از آن می شود .

          

                    مغنّی نوای طرب   ساز  کن              به طنبور نی را هم آواز کن

                   چرا ، گشته طنبوره ازنی جدا             ز یک دست هرگز نخیزد صدا

                                                                                    ( ملا طغرا )

ص 282

طنبور                          t anbur

( = تنبوره )

1-  متشکل از دو واژه تُنب  به معنی بر امدگی ، ( تنب بزرگ و تنب موسی در خلیج فارس به همین معنی است )  و پسوند  ور .

2 طنبور معرب تنبور است .

3 از آلات زهی ، که اوتار  ( سیمها ) از روی دسته ای بلند و کاسه ای عبور نموده با ضربه انگشتان به صدا در آید .

4 تنبور با تار یخچه ای حدود 1500 سال  قبل از میلاد . ( از روی سه مجسمه گلین کوچک باز یافته شده در خرابه های شوش ، شاخص یک تنبور نواز .)

( مداومت / 7 ) در ادوار مختلف تاریخی به چشم می خورد و از رایج ترین سازهای زهی مضرابی است . 

5- تنبور زمانی در انواع کاسه گلابی شکل رایج در ایران و سوریه ساخته می شده سپس از طریق ترکیه و یونان به غرب رفته و کاسه ی بیضی شکل آن در مصر باب شده است . ( تا . جا. 1 / 225 )

امروز از تنبور می توان به سازی محلی با دسته ای بلند تر از سه تار و کاسه ای بزرگ تر و منحنی تر از سه تار دارای دو یا سه سیم و چهارده پرده که به فاصله اکتاو در ساز پرده بندی شده ، تعبیر نمود . ( صدا /182 ) و خصوصیات اجرائی آن در دوتار مشهود نیست تنبور را با پنجه نوازند و این خود دلیل است بر ارتباط خانوادگی تنبور و دوتا ر محلی که آن را نیز با پنجه نوازند و سه تار که آن نیز با انگشت ( ناخن ‌‌‌) به صدا در می آید . خاصه در مجلس تنبور نوازان و قلندران و دراویش اهل طریقت و اهل حق کردستان و کرمانشاهان که مجری موسیقی مذهبی آنان است .

6 از تنبور به سه تار باستانی ایرانیان تعبیر شده است . چه در زمان ساسانیان ( خسروپرویز ) و قبل از آن هم به کار نواختن می آمده .

تنبور ، ساز نوازندگی ایرانیان محسوب می شده و ابن خرداد به آواز خوانی مردم ری و طبرستان و دیلم را با تنبور ها ( در متن اصلی طنابیر = سه تارها ) تائید نموده می گوید ایرانیان تنبور را برتر از دیگر سازها دانسته می نوازند . ( مروج / 2 / 618 )

در متون موسیقی عرب به شکل سازی کامل و مناسب هم راهی با آواز ( اغا . مقدمه ) ، معرفی گردیده و از آن به عود دسته بلند ایرانی تعبیر شده است . ( تا . جا / 1/ 235  )

تنبور در کلام و شعر شعرا مکرر ذکر شده است .

                   تار تنبور  بود  روح افزا              زرد و نالان  ، چو  عاشق   شیدا

                   تار تنبور  لاجوردی  بود              همچو رگ های متن، کبود، کبود

                  

                                                   ( عبیدی بیک شیرازی تذکره هفت اختر )

7 فارابی ، اقسام تنبور و کوک های آن ها را مشهور به تنبور میزانی یا بغدادی ، تنبور دو سیمی که به تنبور تر کی نیز مشهور است ، و تنبور شروانیان که در نقش های نینوا مشاهده شده ، تشریح نموده است .

8 تنبور در قرن و سطی به اروپا راه یافت و در کشور چین تن پولا نامیده شد .

  

تنبور بغدادی                    äd-i        t – e baqd

( = میزانی )

1 -  از آلات زهی پرده دار که با انگشتان دست می نواختند ( حدود قرن چهارم هجری قمری ) و تا سده ی هفتم هجری قمری در باره ی آن بحث رفته است ، پرده هایش با سایر سازها تفاوت داشته و فارابی به طریق پرده بندی آن اشاره نموده ، پرده هایش را دساتین جاهلیت و آهنگ هایی را که با آن می نواخته اند الحان جاهلیت نامید ( موسیقیی الکبیر )

2 تنبور بغدادی در دوره ی اسلا می به تنبور میزانی اشتهار یافت و علت آن تقسیم طول سیم ( وتر ) آن به چهل قسمت مساوی ( نوعی میزان و قسمت بندی ) بر روی دسته ی ساز بود . ( آداب الغنا ء / متن فرانسه / 89 ) و فارابی بر همین فواصل عنوان دستان جاهلیت نهاده است . نوازنده ی این ساز با تغییر انگشتان و کم و زیاد نمودن طول دسته با انگشتان ، نت را یافته و ایجاد الحان می نوده است .

 

 

تنبور ترکی                    t –e – tork- i

( = تنبور ترکیه )

1-  تنبور دو سیمی که در شمال آفریقا متداول بوده ، با کاسه ای کوچک و دسته ای بلند که سه تار یا دوتار امروز را تداعی نماید . بعضی بر آن دو وتر و بعضی سه سیم ( بنابه میل نوازنده ) بسته اند .

2- مراغی تنبور ترکی را تشریح می کند و کوک آن را شرح می دهد ( جامع / 201 )

  طنبوره ی  ترکی

3 تنبور تر کی ، مورد علاقه ترکان بوده و به این علت تنبور ترکیه نامیده اند .

   

 

تنبور خراسانی            t – e – xoräsän -i

از تنبور های مورد بحث فارابی با ظاهری متفاوت ، در ممالک مختلف .

دو تار آن به یک ضخامت بوده ، در یک طرف به تکمه سیم گیر و در طرف دیگر به دور  دو گوشی پیچیده شود . برخی از پرده بندی های تنبور خراسانی که از  دماغک تا حدود نیمه ی دسته ادامه داشته ، ثابت و بعضی متغییرند . فارابی در نوشته های خود طریقه ی کوک و تعداد نغمه ( نت ) های آن را بررسی نموده ، تحقیقات دکتر برکشلی می گوید : پرده بندی خراسانی برابر گام فیثاغورث است ؛ البته شاید تنبور به علت قدمتی که دارد قبل از فیثاغورث بر این گام منطبق بوده باشد .

پایه و اساس گام های مشرق زمین از پرده بندی تنبور خراسان است .

 

 

تنبور دو سیمی        t – e – do – sim - i

( = ترکی ، شروانیان )

دو سیم دارد و به دو نوع ترکی و شروانیان مشهور است که اولی در آفریقا ی شمالی و دوّمی ( به روایت مراغی ) بیشتر در  دست تبریزیان معرفی شده است . ( تنبور شروانیان )

 

 

تنبور شروانیان            än t-e- serväniy

تنبور دوسیمی متفاوت از تنبور ترکی به هیات کاسه ای گلابی شکل و دسته ای با نمایی از پرده بندی ، و سیم هایی از  روده و یا ابریشم ، با سطحی بلند که بر آن دو وتر بندند و کوک آن را طریقه ای است که در  «مطلق وتر اسفل آن مساوی ثمانیه ( 9 /8 ) اتّساع وتر اعلی باشد » چنان که وترین آن به نسبت طرفین بُعد طنینی و هر جزئی را که در مقابل هم گیرند ، بر همان نسبت بُعد طنینی باشد . ( دست باز سیم پائین برابر ( 7-   9 /) وتر بالایی و مشمول بعد طنینی است )

تنبور شروانیان را بیشتر تبریز یان می نواخته اند .

 

 

تنبور ک               t - ak 

( = تنبور گ )

از سازهای مضرابی که با انگشتان دست  می نواز ند ؛ در ( مو . بل / 61 ) تبیره ذکر شده تبیره که نوعی سه تار است .

 

 

تنبور گی           t – eg - i

به  نظر می آید یای مختوم تنبورگی همان پسوند شغل و حرفه است مانند نمکی ( نمک فروش )‌  یا شیری

( شیر فروش )

1 نوازنده تنبور ( تبیر ه )

2 چه بسا سازنده و نواز نده ی آن هر دو را تنبورگی گویند .

 

 

تنبور مراکشی      t- marakes-i

تنبوری با هفت تاراز یادگار های زریاب   نام نامه ، در شمال آفریقا .

 

 

تنبور مَس          t- mas

( = تنبور بزرگ )

نوعی از تنبور که دوره ی ساسانیان می نوخته اند . ( رساله ی خسرو قبادان و ریدک )

 

 

تنبور مغولی        t - e - ye  - moqol - i

( = تنبور مغولی )

در شرح سازها طنبور ه ی ترکی ذکر شده ، نه مغولی ؛ در فهرست سازها در جامع الالحان تنبوره ی ترکیه آمده که امکان دارد خطای قلم باشد یا تصور مراغی از ترادف مغول و تر ک ، که چنین تصوّری بعید می نماید .

 

 

تنبیره           tanbire

 

از سازهای بلوچی ، ارای سه سیم ، که از روی شیطان و چگبند همین واژه ، عبور نموده به کوک ها

( گوشی ها ) بسته می شود.

تبیره هم راهی کننده ی شعر در مجالس بزرگ یا محافل خوانین در بلوچستان ؛ این سازگاهی با رباب که تنها ساز هم راهی کننده ی شعر در محافل دراویش بلوچستان است نواخته می شود ( در مجالس سماع ) تنبیره ی لال بخش پیک « ساکن چاه بهار » درای کاسه ای طنینی گلابی شکل نسبتأ بزرگی است ؛ که به نظر می آید به دو نیم شده باشد . ( مو . بل / 61 ) روی کاسه ی طنینی پوششی از چوب دارد و صاف است، دسته ای فاقد پرده بندی دارد و سه سیم و تسمه ای که نوازندگان آن را به گردن اندازند ، کوک آن بنا به موقعیت قطعات ، مختلف و قابل تغییر است و نوازندگان آن را چنگی گویند .

 

تاریخ هنر و موسیقی اثر محمد حافظ زاده / انتشارات عمیدی -1381

ص 301

از بعضی منابع عرب چنین آمده که « تنبور » از اختراعات مردم « سِدوم » ( لوط ) بوده است هر چند منابع دیگر آنرا به مردم « سبایی » نسبت می دهند .

مناظره با عود ( شعر از محمد فضولی )‌

ص 155

مناظره ی طنبور

شبی رقتی داشتم در نماز ، به معبود می کردم افشای راز .

گهی در قیام و گهی در عقود ،

گهی در رکوع و گهی در سجود .

در اثنای طاعت من بیقرار

شنیدم ز جایی صدایی سه بار .

ز دل رفت اندیشه ی طاعتم

درید از هوا پرده ی عصمتم ،‌

 به او گفتم : ای منشاء هر خطا !

مشو هیمه ی آتش کفر ما !

چرا رسم و راهت چنین گمرهیست

 سرت از خیال قیامت تهیست ؟

کلید در گنج هر آفتی ،‌

به ابلیس سرمایه حیلتی

به دست تو هر رشته ای هست دام

که صید دل خلق سازی  مدام !

به صد جا میان بسته ای متصل

 که بربایی آثار طاعت ز دل !

اگر سینه ای را وطن ساختی

ور انگشتی از تو به جنبش رسید ،

ز تحریک تسبیح رغبت برید .

بیا چون من از آتش اندیشه کن ،

ره توبه گیرد و  ورع پیشه کن .

چنین گفت طنبور صاحب خبر

که : « بر پرده داری مشو پرده در

مپندار بر خود هنر عیب من ،

 اگر عیب دار م به رویم مزن .

منم کرده قطع بیابان دور ،

ز غیب آمده سوی ملک ظهور .

در این ره شدم همنشین بسی »

نخورده غم از اعتراض کسی !

تو بر سینه ام می زنی دست رد ،

چنینم مکن گر نداری مدد .

 چه آگاهی از کار گاه جهان

که مقبل که و کیست مدبر دران ؟

به دریای احسان پروردگار

ز چون من خسی کی نشیند غبار ؟

در آنجا که دیوان عفو عطاست،

غم معصیت ، لاف طاعت ، خطاست !

مگر غافلی در بساط بسیط ،

 ز سرّ علی کل شی ء محیط ؟ »

مغنّی ! به طنبور  رغبت نمای !

به مفتاح رغبت دری بر گشای !

کزان در رواحل رواحل نشاط .

برون آید و  پر شود این بساط .

فضولی کند ترک بیم عذاب ،

 نشاطی کند زین بساط اکتساب .

خوشا آنکه او مست خیزد زگور

برندش به دوزخ ز خود ، بی شعور !

شررهای آتش به وقت عذاب ،

نماید به او قطره های شراب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

      

 

 

 

 

 

 

      

  • احمد صدری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی