پژوهش‌های احمد صدری در موسیقی ایرانی

۲ مطلب با موضوع «اشخاص» ثبت شده است

میرزا محمد تربتی خراسانی ملقب به مشتاق علیشاه


 

نام مشتاق علیشاه با ساز سه تار در موسیقی دستگاهی ایران عجین است. این ساز در میان سازهای موسیقی دستگاهی ایران به دلیل ویژگی‌های صوتی خاص، ساز خلوت بوده و برای بیان ذوقیات صوفیانه مورد توجه بوده است.

کلمة سه تار مشترک لفظی است میان سازی که با ناخن انگشت سبابه نواخته می‌شود(سه تار فعلی) و نوعی تنبور که دارای سه عدد وتر بوده و با پنجه (پنج انگشت) نواخته می‌شده است.

تا قبل از قرن دوازدهم ه/ هجدهم م هرگاه کلمه‌ء سه تار یا ستای به کار رفته منظور تنبور سه وتری است. تنبور در دورة صفویه دارای انواع گوناگونی بوده وبه نظر می رسد به حسب تعداد اوتار نامگذاری می شدند مانند: تنبور دو تار، تنبور سه تار، تنبور چهارتارو.... .

وجه مشترک همة این انواع تنبورها آن است که با پنجه نواخته می‌شوند ـ باتوجه به برخی از آثار نگارگری باقی مانده ،می‌توان احتمال داد که ساز سه تار موسیقی دستگاهی کنونی نوعی از تنبور سه وتری رایج قدیم باشد.

(. معارف، عباس، شرح ادوار صفی الدین ارموی، پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، تهران، 1383، ص 123.)

میرزا محمد تربتی خراسانی، فرزند میرزا مهدی، مشهور به لقب فقری مشتاق علیشاه اصلش از تربت حیدریه بودودرسال (1171ه /1797م) در شهر اصفهان متولد شد.مشتاق در اوان کودکی پدر خود را از دست داد و مورد آزار و اذیت فراوان برادرانش قرار گرفت. وی را در پنج سالگی به مکتب سپردند، ولی علاقه ای به تحصیل نشان نداد. برادران او را به کارگاه شعربافی (پارچه بافی) فرستادند، ولی این طفل شوریده حال، آن حرفه را نیز موافق طبع خود نیافت .باتوجه به ذوق و توان فوق العاده در تقلیدصدا  به تدریج به موسیقی روی آورد و در اندک زمانی با توجه به اینکه آوازی دلنشین داشت نواختن ساز را آموخت.

زمانی که مشتاق حدوداٌ شانزده ساله بود، به سبب انزوا و ترک لذتهای ظاهری و پرهیز از خواب و خور به ناتوانی و رنجوری جسم دچار شد و بنا به توصیه یاران نزدیک خویش و تأیید اطبای زمان به زورخانه روی آورد و به ورزش باستانی مشغول شد و در فنون کشتی مهارت یافت و در ضمن به آیین فتوت و جوانمردی و آزادگی که خاص پهلوانان بود آشنایی پیدا کرد.

به نظر می رسدالحان وربتمهای موسیقی زورخانه که جزءلاینفک زورخانه است در تعلیم وپرورش ذوق موسیقایی مشتاق بی تاثیر نبوده است معمولاٌ توسط مرشدها که خود از ورزشکاران قدیمی ودارای ذوق موسیقی می باشند، شعر های حماسی ،تغزلی و عرفانی را در وزن های مناسب با الحان موسیقایی تلفیق وضمن ضرب نوازی با آواز خوش می خوانند  . لازم به ذکر است که براساس برخی از سفرنامه ها و تصویرها ظاهراً در قدیم علاوه بر ضرب زورخانه ای از ساز های دیگری  مانند :چگور ،نی ،سه تار و.... استفاده می شده است.

(. درویشی ، محمد رضا ، دایره المعارف ساز های ایران ، جلد دوم، موسسه فرهنگی –هنری ماهور، تهران ، 1384،ص377.)

مشتاق پس از اینکه سلامت جسم و قوت و قدرت بدنی خویش را یافت به سبب چیره دستی در نواختن( سه )تار و صوت داوودی ولحن توأم با حالت جذبه و خلسه‌ای که در اجرای ترانه‌های دلپذیر و عارفانه داشت اورا مطلوب و محبوب همگان قرار داده بود. به گونه ای که  "حاکم اصفهان و اعیان آن ملک بی حضور او انجمن نمی نمودند.

( رونق علیشاه کرمانی،میرزا محمد حسین،غرایب ،تصحیح جواد نوربخش،خانقاه نعمت اللهی ،تهران ،1352 واین امر موجب گردید که دوستی ها به دشمنی‌ها مبدل شود. " حاسدان و مغرضان برای خاموش کردن صوت دلنشین او سه بار با توسل به انواع حیل به وی سرمه خورانیدند ولی شفا یافت.( معصوم علیشاه شیرازی، طرایق الحقایق  ،سنایی،تهران،بدون تاریخ، ص68. و:باستانی پاریزی، محمدابراهیم، عرفان ایران،ش2 ،تهران،1378 ص 35. )

 در این اوان به اقتضای جوانی گرفتار عشق مجازی گردید. "مشتاق علیشاه بدون عشق نبود ولی پاک زیست. عشق یک طرفه اول معشوق با فوت ناگهانی  وی پایان یافت و عشق دوم در موسیقی به حد اعلاء رسید. زمانی که مشتاق در اصفهان نوازنده و موسیقی‌دانی مشهور بود خواننده ای به نام معصومه که فوق العاده زیبا و خوش صدا و بسیار مورد علاقه مردم بود بنا به توصیه فراوان مردم مجبور به تعلیم وی گردید. معصومه  پس از مدتی عاشق استاد خود- مشتاق - گردید.  مشتاق برای فرار از وسوسه دل به سیر و سفر پرداخت در این رهگذر به شیراز رفت و به دربار وکیل الرعایا کریم خان زند راه یافت .

Pourjavady,Nasrollah,kings of love, imperial iraninan acadamay of philosophy, iran, 1978,p103.))

 در یکی از روزها که برای رهایی از غوغای شهر به کوه و دشت پناه برده بود با جناب نورعلی شاه مصادف شد و از همان لحظه دل در گروی مهر او نهاد و بین آن دو وضع و محاذات روحی فوق العاده ای بر قرار گردید. نور علیشاه با به ارج و قدر معنوی جناب مشتاق پی برد و او را به محضر پدر بزرگوارش فیض علیشاه رهنمون کرد پس از چندی که از مصاحبت مؤالفت آنان گذشت مشتاق توسط فیض علیشاه دستگیری و به فقر نعمت اللهی مشرف گردید و از مرحلة عشق مجازی به مرتبت والای عشق حقیقی شرف وصول یافت و از همو لقب مشتاق علیشاه گرفت.از آنجا که القاب طریقتی نوعاٌ مبتنی بر حقیقتی است از این لقب میتوان تا حدودی به غلبه حال وشوق و جذبه بر او پی برد.

در اواخر سدة دوازدهم هجری قمری که یکی از اقطاب عمدة جهان تصوف، حضرت معصوم علیشاه دکنی (1211 هـ / 1797 م) از هند به ایران آمده و آوازه شهرت او در اقطار کشور پیچیده و جاذبه‌اش عارفانی چون فیض علیشاه و فرزندش نورعلیشاه را تحت تأثیر قرار داده بود. مشتاق نیز مشتاقانه به دیدار وی شتافت و به فیض مصاحبت و ملازمت آن عارف کامل نایل آمد. پس از چندی به همراه نورعلیشاه برای زیارت مزار شاه نعمت الله ولی به ماهان کرمان عزیمت نمودند.

(قاسمی ،رضا،فصلنامه صوفی،خانقاه نعمت اللهی،لندن،ص20.)

نورعلیشاه باتفاق مشتاق علیشاه چندی در ماهان کرمان اقامت نمودند و در این ایام بسیاری از مردم بوسیله ایشان  به فقر مشرف شدند. وی با اینکه اُمی بوده و از علم حصولی بهره‌ای نداشت، ارباب حال و معرفت را منقلب کرده و با بیان ساده خود آتشی در دلها می‌افکند چنان‌که ، مظفر علیشاه آن حکیم و طبیب دانشمند را مجذوب خود ساخت. بگونه ای که مظفر علیشاه پس از مرگ مشتاق  دیوان غزلیات خود را بنام او "مشتاقیه" تلخیص داد.

(همایونی،مسعود، تاریخ سلسله های نعمت اللهیه در ایران ،تهران،  1357  ،ص72.)

 برخی از اهل طریقت مشتاق را نظیر شمس و مظفرعلیشاه رامانند مولانا می دانند.

مشتاق علیشاه و نورعلیشاه در مراجعت به اصفهان مدتینیز مجدداٌ در کرمان توقف فرمودند. برخی از علمای کرمان که از حضور آنان در محل بیمناک شده بودند به آنان تهمت بی دینی زدند و سرانجام بدین اتهام که  مشتاق آیات قرآن کریم را با نواختن سه تار تلاوت کرده به حکم ملاعبدالله کرمانی توسط مردم تحریک شده در روز 26 رمضان سال( 1206 هـ  / 1792م) در سن سی و پنج سالگی سنگسار و در مسجد کرمان به شهادت رساندند.

(باستانی پاریزی، محمد ابراهیم،راهنمای آثار تاریخی کرمان، نشریه فرهنگ استان هشتم، ادارة کل فرهنگ کرمان، تهران، 1335

و؛راهگانی ،روح انگیز ، تاریخ موسیقی ایران، پیشرو، تهران،1377،)


«سیم مشتاق»؛ بدعتی در کمال

سه تار امروزی علی‌رغم نامی که از گذشته برایش به یادگار باقی مانده دارای چهار وتر است، که به چهارگوشی در انتهای دسته ساز متصل می گردند. وترهای سه تار از بالا به پایین بدین ترتیب هستند؛
- وتر بم با سیمی به قطر تقریبی35- 25 میکرون از جنس برنج.
- وتر مشتاق(زنگ) با سیمی به قطر تقریبی20 ـ 18 میکرون از جنس فولاد.
- وتر زیر با سیمی به قطرتقریبی 20 ـ 18 میکرون از جنس برنج.
- وتر حاد با سیمی به قطر تقریبی 20 ـ 18 میکرون از جنس فولاد.
چنین به نظرمی‌رسد، اضافه شدن چهارمین وتر به سه تار توسط مشتاق علیشاه را ، برای اولین بار نوازنده برجسته سه تار ابوالحسن صبا بیان نموده باشند. به نظرمی‌رسد دیگر منابعی که این مسأله را ذکر کرده اند همگی ازهمان روایت شفاهی صبا نقل قول کرده اند. به احتمال قریب به یقین صبا نیز خود از استادانش _ میرزا عبدالله ودرویش خان_ این روایت را شنیده است.براین اساس تا سطح تحقیقات کنونی هیچ سند مکتوبی که پیش ازاین منبع شفاهی ،در این موردسخنی ذکر کرده باشد وجودندارد ،روح‌الله خالقی نیز در کتاب سرگذشت موسیقی ایران با استفاده از عبارت" مشهور چنان است" به این مسأله می پردازد و البته روشن نمی کند که روایت شفاهی را نیز از چه کسی یاکسانی اخذ کرده است.: "مشهور چنان است که تا قبل از مشتاق علیشاه ساز سه تار دارای سه سیم بوده و سیم چهارم را مشتاق علیشاه که خود آوازی دلنشین و سه تاررا به کمال می‌نواخته است به این ساز اضافه نموده ـ این سیم را اصطلاحاً در میان نوازندگان سه تار، سیم مشتاق نامیده می‌شود."(خالقی1381 :128). اگر چه در خصوص اضافه شدن وتر چهارم توسط مشتاق علیشاه تاکنون سند دست اول مکتوبی بدست نیامده است ولی با توجه به برخی از منابع مکتوب چون؛ طرائق الحقایق ورساله غرایب مبنی بر چیره دستی وخوش پنجه بودن وی در نوازندگی و خوش لحن بودن در خوانندگی که صاحبان فن به استادیش اذعان داشته اند ،چندان بعید نمی نماید که این ابداع توسط وی صورت گرفته باشد، و یا ممکن است کسی که این سیم را به سه تار اضافه کرده به یاد و احترام وی این سیم را به نام او نامگذاری کرده باشد.

به هر روی چه این که وتر فوق الذکر توسط مشتاق اضافه شده باشد را بپذیریم یا نپذیریم آنچه مهم است این است که؛ این تغییر تا چه اندازه با ساختمان ساز ونیز موسیقی مورد نظر هماهنگ بوده است. پذیرش همگانی این تغییر _علی رغم ناهماهنگی با نام سه تار_ تا حد زیادی این مسأله را پیشاپیش روشن می کند . اما موضوع را از زاویه ای دیگر نیز می‌توان بررسی کرد.
از اصول بنیادی نوازندگی سازهای زهی ـ مضرابی موسیقی ایرانی، آن است که هیچ گاه نغمه‌ای (نتی) به صورت تنها اجرا نمی‌شود بلکه همیشه با یک صدای واخوان پشتیبانی می‌شود «واخوان عبارت است از اجرای مداوم یک یا چند صدا در طول اجرای قطعه»(مسعودیه1383: 129) چنانچه در نوازندگی تمام سازهای زهی ـ مضرابی( انواع تنبورو دوتار) در موسیقی معاصراقوام مختلف ایران، خراسان(شمال، شرق)، گلستان(ترکمن و علی آباد کتول)، مازندران، کرمانشاه، آذربایجان(شرقی ،غربی) مشاهده می شود آن است؛ که همواره یکی از سیمها وظیفه اجرای ملودی و سیم دیگرکه معمولاً به فاصلة چهارم یا پنجم نسبت به سیم اول کوک شده نقش واخوان را به عهده دارد.
در نوازندگی سه تارمعاصر به شیوه قدما نیز مضراب به گونه‌ای نواخته می‌شود که همواره هنگامی که سیمی به ارتعاش در می‌آید سیم بالای آن به عنوان واخوان به ارتعاش در می‌آید."با اضافه شدن سیم مشتاق در حقیقت سیم های سه‌تار متشکل از سه "دو تار" گردید. سیم حاد و زیر، سیم زیر و مشتاق ، سیم مشتاق و بم که در اجرای نغمه بر روی یک سیم، سیم دیگر به عنوان واخوان عمل می‌نماید"(توکلی 1380: 82)
نکته قابل توجه انتخاب محل قراردادن وتر چهارم(سیم مشتاق) است، برخلاف سیم‌های اول و دوم که سیم واخوان در بالای دیگری قرار دارد ،سیم واخوان بم در پایین آن قرار گرفته است تا ضمن ایجاد امکان جدیدی برای سیم زرد، سیم بم نیز دارای واخوان گردد(در حقیقت سیم مشتاق همزمان با دو سیم به عنوان واخوان عمل می‌نماید). در این حالت در هنگام استفاده از سیم بم که در موسیقی دستگاهی گاه به منظورهای ملودیک نیز مورد استفاده قرار می گیرد واخوانی برای نغمات وجود دارد، چرا که طبق سنت نوازندگی سیم های مشتاق وبم در این مواقع به صورت جفت مورد استفاده قرار می گیرند از این روی واخوان نغمات سیم بم همیشه ثابت نبوده ومتناسب با هر پرده تغییر می کند ،این مسأله همچنین در هنگام اجرای ملودی برروی این سیم به منظور صدا دهی بهتر سیم بم و نیز امکان استفاده از کوک های متنوع به منظور ایجاد فضاهای صوتی جدید در نواختن دستگاه ها را فراهم آورده است.
بر اساس منابع مکتوب چنین به نظر می رسد؛ برای اولین بار مهدی قلی هدایت در کتاب مجمع الادوار از کوک های مختلف وتر های سه تار برای نواختن موسیقی ردیف - دستگاهی نام برده است .او از نوزده کوک مختلف به عنوان فروعات شش کوک اصلی یاد کرده است (شش کوک اصلی عبار تند از : چهار گاه ، سه گاه ،شور، نوا ،همایون، راست پنجگاه)
وی برای نواختن دستگاه ماهور از چهار کوک مختلف نام می برد؛
به تر تیب: سیم بم ، سیم مشتاق ، سیم سل ، سیم دو
کوک چهار گاه :دو ،دو سل، دو
کوک ترک چپ کوک : فا ، سی بمل ،سل ،دو
کوک ماهور چپ کوک : سی بمل، سی بمل، فا ،دو
کوک شور: فا ،دو ،سل، دو **(پور عیسی ،1390 ،49)
این بدعت (اضافه نمودن چهارمین وتربه سه تار ) گر چه در ظاهر به نظر امری بسیار ساده می آید ، اما مشاهده می کنیم تاچه حدّ این نوآوری با موسیقی هماهنگی داشته و قابلیت صدا دهی ساز سه تار را گسترش و امکانات جدیدی را در اختیار نوازنده به منظور بیان ایده های موسیقیایی قرار داده است.

پی نوشت:
* برای اطلاع بیشتر درخصوص شرح احوال مشتاق علیشاه به منابع مکتوب دست اول زیر مراجعه کنید ؛
طرایق الحقایق، معصوم علیشاه شیرازی، سنایی، تهران، بدون تاریخ
غرایب، میرزا محمدحسین" رونق علیشاه کرمانی ، خانقاه نعمت اللهی، تهران،1352
دیوان مشتاقیه، میرزا محمد تقی"مظفرعلیشاه"، خانقاه نعمت اللهی، تهران،1347
**برای اطلاع بیشتراز تنوع شیوه های کوک قدیم وجدید تار وسه تار به متن بروشور آلبوم: شیوه های نوین کوک سه تار اثر استاداحمد عبادی، انتشارات سروش مراجعه کنید.

کتاب نامه:
توکلی، فرشاد، فصلنامه ماهور، مؤسسه فرهنگی ـ هنری ماهور، تهران،ش 14، 1380 .
خالقی، روح الله، سرگذشت موسیقی ایران، ویرایش 2، مؤسسه فرهنگی ـ هنری ماهور، تهران، 1381.
مسعودیه، محمدتقی، مبانی اتنوموزیکولوژی، سروش، تهران، چاپ دوم ،1383.
پورعیسی،سمن، ماهور به قلم مخبرالسلطنه، فرهنگستان هنر، تهران ، 1390.