سنت و تحول در موسیقی ایران اثر ژان دورینگ بخش دوم سازها و فن اجرای آنها از صفحه ی 65 تا صفحه ی 83
تار
1 ـ کلیات
تار از سازها ی زهی از خانواده رباب است که مشخصه ی آن غشایی پوستی است که حکم صفحه را دارد . در شمایل سازهای قبل از قرن سیزدهم هجری هیچ نشانه ای از تار وجود ندارد . بعضی از سازهایی که از قرن سیزدهم به بعدعرضه شده اند به نظر می رسد که از پوست پوشیده باشد و دارای دهانه ی تنگتری هستند که آ نها را از تنبور ، عود و بربط متمایز می کند ، از این جهت این اعتقادات قوت می گیرد که آن سازها اسلاف تار بوده اند. در واقع ، مقایسه یی سریع به وضوح ارتباط میان این ساز و نوعی از رباب را که در تاجیکستان ،ازبکستان و پامیر و حتی در تبت متداول است نشان می دهد . می توان این ساز را یکی از نمونه های سازهایی دانست که شامل سه سیم اصلی ،اغلب دو تایی و گاهی سیم های طنین هستند . مبدأ رباب تاجیکستان و افغانستان ، با دسته ای کوتاه تر و کاسه ای گودتر بوده است . بر عکس ، هر چه بیشتر به سمت شرق برویم ،مثلأ رباب کاشغر ،با دسته ی بلند ( همچون تار ) و کاسه ى گرد است . نوع دیگر که در آ ن به جای بخش عریض ته دسته ،تحدبی ثانوی در کاسه جانشین شده اند و روی آن هم با پوست پوشد ه شده است ، احتمالأ در ایران یا در آذرباسجان شکل گرفته است . آنگاه ایرانیان به کاسه حجم هایی گردتر و فراخ تر دادهاند . از اواخر قرن سیزدهم شمسی ( ابتدای قرن بیستم میلادی ) زمانی که یحیی – استرادیوس تا ر ایرانی -1 ساخت این ساز را به کمال رساند ، ته تار به جای مسطح بر جسته شد . این امر فرضیه ی ماست و اگر بیرون از حوصله ی این دفتر نبود می توانستیم جزئیات بی شمار در دفاع از آن مطرح کنیم .
به گفته ورتکف ( 1963 ) ودیگر صاحب نظران آذر بایجانی ،این نوع از تار تا قبل از قرن دوازدهم ( اواخر قرن هجدهم میلادی ) در قفقاز دیده نشده است ،و در آن زمان یک نوازنده ی ماهر به نام صادق اوغلی به آن سه سیم طنین که اغلب دوتایی بودند ،اقزود وکلی شکل آنرا تغیر داد . برین ترتیب تار قفقازی ،اقتباسی از تار قدیم ایرانی و ملهم از ربار بود .
قدیمی ترین نمونه شناخته شده تار را متعلق به سال 1289بود موزه ی انگلیسی به دست آورد . به هر تقدیر می توان سخن خالقی ( 1333 ص 144 )را تا ئید کرد که تار به هیچ صورت قبل از دوره صفویه وجود نداشته است . در یک ریزنگار ( مینیا تور ) متعلق به حدود سال 959 شمسی ساز دیده می شود که بسیار به تار است . پوست بزرگ به شکل دایره . بخشی که شامل پوست کوچک می شود از یک ورقه چوبی پوشیده شده ،دسته مانند تارمستقیم وطولانی است وسه ردیف سیم دارد که با مضراب نواخته می شوند .
اولین کسی که به عنوان نوازنده تار معروف شد علی اکبر فراهانی بود که گوبینو ،سازاورا در حدودسال 1235 (1855 میلادی ) شنیده بود . از آنجا که این نوازنده نابفه ، حالق ، یا یکی از خالقان ردیف است . از این رو تار شاید بیش از سه تار با رو ح ردیف پیوند دارد . بدون تردید این ردیف تار بوده است که برای سنتور ، کمانچه و نی تنظیم شده است این ساز از اوایل قرن سیزدهم از اعتبار و شهرت بسیار برخوردار گشت و به وفور عرضه شد . تار پس از موفقیت خود هرگز اعتبار خود را ازدست نداد و نوازندگان بزرگی چون آقا حسین قلی ،میرزا عبدالله و درویش خان ، این ساز را می نواخته اند و افرادی که اعتقاد راسخ به ردیف دارتد ،تار و سه تار را همچون ساز پایه به شمار می آورند ، از این رو بسیاری از نمونه های موسیقی که ذکر شان در این کتاب ( سنت وتحول در موسیقی ایران ) آمده است ،از این رو ساز به عاریت گرفته شده اند .
2صورت ظاهر
تار قفقازی از کاسه ای که از تنه ی توت تراشیده شده ،ساخته می شود .صفحه از دوبخش متمایز تشکیل شده که هر دو بخش از پوست قلب گاو پوشیده شده اند . بخش فوقانی دایره یا بیضی است ،بخش تحتانی به شکل بادام که نوک بادام با دایره فوقانی مماس می شود . این دو بخش از داخل با هم ارتباط دارند . هر چند که پوست نازک است اما
( Antonio ) Atradivariusسازنده ایتالیایی آلات موسیقی بخصوص ویولون ( 1643تا1737م ). ویولونهای ساخته استرادیوس ابعاد خاصی دارند وبه اسم خود او شهرت یافته اند .
استحکام کافی برای نگاه داشتن خرکی از شاخ یا استخوان دارد که حامل تقریبأ ده سیم فولادی یا برنجی وگاهی
ابریشمی است که روی یک سیمگیر بر لبه ی تحتانی کاسه ثابت شده اند ؛ تار را با مضرابی از فلز یا استخوان می نوازند .
تار ایرانی نمونه ای ساده شده اما پر تاثیر از نار قفقازی است . دسته نازکتر است . زیرا فقط شامل چهار سیم ( در اصل پنج سیم ) است . کاسه بزرگتر و میانش بر جسته تر است صفحه فوقانی دایره نیست بلکه به شکل قلب است که نو ک آن با نوک بخش تحتانی ککاس میشود . دو بخش تحتانی وفوقانی از داخل مرتبت هستند . اما هر یک با پوست جداگانه ای پوشیده می شود . کم شدن تعداد سیمها ، استفاده ازوپوستی بس نازک ، به نازکی 4% تا 6% میلیمتر ،یعنی به ضخامت یک مو را ممکن می سازد ،که آن را از پوسته ی جنین گوسقند تهیه کنند . طول سیم ،مانند سه تار حدود 65 تا 69 سانتیمتر متغیر است و پهنای دسته 30 تا 35 میلیمتراست . ترتیب بستن پرده های متحرک زهی دقیقأ کشابه ترتیب پرده های سه تار است ،و تقسیم بندی آن یکسان است . دسته نار مانند سته سه تاراما بزرگتر است ،با این اختلاف جزئی که رودسته و سیمها ازشیطانک تا خرک و سیمگیر موازی هستند . کاسه ازچوب درخت توت و گاهی اط گردو و یا ملچ ساخته می شود . دسته عمومأ از گردو است که به سر پنجه ی بزرگ مستطیل زینت شده یی منتهی می شود ، در دو طرف سر پیجه ، شش گوشی چوبی وجود دارند . ( در تار های قدیم پنج گوشی بوده است ) . رو دسته به تقریب همواره از دو تخته استخوان شتر تشکیل شده است که به توسط نوار چوبی از هم جدا می شوند .
3 – سیم و پوست پرده
اولین جفت سیمها ( دو2)از فولاد بع قطر 18%تا 20% میلیمتر است . جفت دوم ( سل 1) برنجی است به قطر 20% تا 25% میلیمتر . سیم بم ( دو 1) تکی است ، از جنس برنج به قطر 30% تا 35% میلیمتر . این سیم با سیم چهارمی جفت می شود که از جنس فولاد و همان سیم اول است . کوک رایج دو 2، سل 1،دو 2، دو 1یا دو 2 یا دو 2 ، سل 1،ر 1 است و همانند سه تار ، " دو " در ارزش مطلق بین " لا " و " دو " نغمه سنج ( دیا پازن ) غربی متغیر است .
خرک شکلی مخصوص دارد . برجستگی دو پهلو برین جهت است که هنگام نواختن از کوبیده شدن دست راست بر سیم جلوگیری شود صدا خفه نشود ، بر جستگی وسط برای ثابت نگاه داشنن زه نازک مرتبط با سیمگیر است به ترتیبی که خرک را در جای خود تگاه دارد . خرک از جنس شاخ است واز چوب استحکام بیشتردارد .
بسیاری از نوازندگان پرده های مورد علاقه ی وزیری را قبول کرده اند ، اما قدیمی ها گرایش به حذف بعضی ازپرده های پائین دسته را دارند . پهنای پرده ها بستگی به آن دارد که زه قبل از گره خوردن سه یا چهار بار به دور دسته پیچیده شود این گوناگونی در پهنای پرده ها به خاطر نشانه گذاری است و اهمیتی بسیار دارد زیرا
درجات مهمتر دستگاههای سنتی را مشخص می کند . تار به رغم تنومندی کاسه اش سازی ظریف است . مدام باید آن را میزان کرد ( خرک ، پرده ها ، کوک سیمها ) وغشایی پوستی آن بشدت نسبت به هر تغییری در کشش رطوبت ، فشار وغیره حساس است . معلوم شده اسن که این ساز حساس ترین ساز در دنیاست چند لحظه پس از شروع نواختن ، صدای ساز تغیر می کند زیرا ارتعاش پوست رطوبت را دقع می کند و صدا واضحتر می شود . وقتی هوا خشک است پو ست منبسط می شود . از این رو ست که باید جای پرده ها را دوباره میزان کرد به علا وه صدا خشکتر می شود .
4- صدا
امروزه حتی در میان سازندگان ساز یا فرو شندگان ساز کم هستند افرادی که واقعأ بدانند که صدای یک تار چگونه باید باشد و هرگز به طور یقین نمی توان انست که آیا فلان تار بد است یا نه ، زیرا تنها کافی است که پوست بد قرار گیرد تا بهترین ساز تمام کیفیت خود را از دست بدهد . در بعضی از موارد ، یک سوهان کشی صحیح روی لبه ی کاسه یا روی دسته ی تار ، کافی است تا عیوب بزرگ را رفع کند ، و یا بر عکس ، به ترتیبی غیر قابل مرمت صدای آن را ضایع کند . متداولترین معیار ، قدرت و زنگ است ، اما برای قضاوت در باب کیفیت یک تار، باید نواختن آ ن را هم به خوبی دانست .
5 – گوناگونی در شک
در مورد تار هم ، سازندگان ساز مختارند هستند که شکل و قالب بسیار خاص تار را به سلیقه ی خود بسازند . تارها ی یحیی ، که سازندگان جدید از روی آ نها الگو برداری می کنند . عمومأ حجمی متوسط دارند ، اما تارهای کوکچک تر و بزرگتر هم وجود دارند . تارهای کوچک سازهایی هستند با کیفیت متوسط که برای کودکان یا مسافران ساخته می شوند نوع دیگر ی از تار وجود دارد که دسته ی آ ن تقریبأ به اندازه ی عادی است ، اما کاسه ی آن کم عمق تر و کوچک تر است . این تار ها اغلب عادی هستند ، اما تار نوازان فعلی چندان قدری بر آن نمی گذارند . بعضی از این تارها انتهای تقریبأ مسطح و عملأ موازی سطح صفحه دارند . این سازها بسیار نادر و قدیمی هستند ، اما فقط یک نوازنده ی آگاه ارزش آنها را می شناسد . زنگ صدای آن کمی خشک ، اما بسیار ظریف است و کاملأ خود را با فن اجرای قدیم تطبیق می دهد .
متداولترین و کاملترین شکل تار همچنان تار یحیی است . بعضی از سازندگان ساز همچون یحیی باور داشتند که با اقزودن بر حجم کاسه بر قدرت و کیفیت صدا افزوده می شود از این رو تارها یی وجود دارند که آشکارا حجیم تر و سنگین تر هستند ، با دسته ای کلفت و کمی از تار عادی طویل تر . این تارها با اینکه بدنه ی مجللشان بیش از تارها ی کوچک غیر حرفه ای ها را شیفته می کند ، اما تارهای چندان مرغوبی نیستند .
اولین تارها ، همچون تار قفقازی دسته ی چوبی ساده یی داشتند . پس از آ ن ، رو دسته را به دو تکه استخوان مزمن کردند . امتیاز استخوان دراین است که کم سائیده می شود و تنها عامل تزئینی تار را تشکیل می دهد . در بعضی از ساز ها ی ارزان قیمت ، ابن استخوان را با پلا ستیک جانشین می کنند . در سازهای قدیم دسته را صدفکاری می کردند . این رسم هنوز گاهی در قفقاز اجرا می شود .
تا حدود سال 1290شمسی تار پنج سیم داشت . سیم بم دو سیمه نبود . درویش خان ، به نقلید از سه تار ،سیم ششمی به آن افزود که چندان لزومی نداشت ، زیرا هنگام نواختن روی سیم بم دفت صدای تار کم می شود . در مجموع ، این نو آوری از امتیاز عمده بر خوردار است و تقویت نت شاهد در یک دستگاه به وسیله واخوان است . که این امردر بعضی از مایه ها بسیار مفید واقع می شود . بر این سیم ششم ، حسین قلی ونه میرزاعبدالله ، صحه نگذاشتند و چنانکه در چندین عکس دیده شده ، همچنان به پنج سیم سنتی بسنده کرده اند . کارون و صفوت (1966،169) حکایتی از حسین قلی نقل کرده اند که هر بار تاری با شش سیم می دیده ،سیم ششم را پاره می کرده است ، اما یکی از ضبطهای دستگاه سه گاه او به روشنی وجود سیم ششم را که روی نت شاهد لا کرن کوک شده ، نشان می دهد . پس از فوت این دو استاد ، مکتب درویش خان استیلا یافت ، و امروزه هیچ تاری بدون سیم ششم پیدا نمی شود ، مگر سازهای قدیم .
در خاتمه ، باید اذعان داشت که هر چند که جای این سیم در سه تار کم بود ، اما تار ، اگر معیارهای جدید زیبایی شناسی مکاتب جدید وچود این سیم را برا یش ضروری نمی دید ،می توانست بدون آن سر کند .
6- اقدامات تجربی
در اواخر قرن سیزدهم ( آغاز قرن بیستم ) چابک دستی خاص موسیقی غربی و سرعت و پرش در فنون اجرایی ، که تا آن زمان برای ایرانیان مفهومی نا شناخته بود ، به ایران وارد شد . علی نقی وزیری وسعت مجموعه ی نت های تار را بسیار محدود یافت و تصمیم گرفت که
به زعم او نقض وسعت مجموعه ی نت های موسیقی ایرانی بود چاره کند . وزیری معتقد بود که تار باید به هر قیمتی که شده بتواند وارد همنوازی های نوع غربی شود .او عقیده داشت که می باید رودسته ی تار تا اواسط دهانه ی قوثانی تار بر روی پوست ادامه یابد . تکمیل تار بدبن نحوموجب می شد که مجموعه ی نت های تار از " دو 1"تا "دو4 " گسترش یابد . شیوه ی دیگری که لطمه ی بیشتری به کیفیت زنگ صدا می زد ، شیوه ی جانشین کردن پوست فوقانی با یک صفحه ی چوبی بود که پرده ها روی آن ثابت بودند ، و بدین ترتیب امکان میزان کردن آنها وجود نداشت . امروزه هیچ کس از این رو دسته ی اضافی استفاده نمی کند و این اقدامات تجربی آینده ایی نداشتند . وزیری فکر ایجاد کواتور تار( چهار تار با ابعاد مختلف ) را به عمل در آورد با ریتون با سیمهای ضخیم زهی خود ( مثل رباب ) ، چند صدایی مجموعه را حقظ کرد . یک سازنده ی معروف ساز، رمضان شاهرخ ،عقیده به افزودن دو سیم اضافی برتار داشت که این دو سیم ظاهرأ می بایست باعث شوند که دست برای اجرای گام ها یا آ کوردها بدون اشکال به صورت افقی حرکت کند . درواقع اجرای یک گام از سل 1 تا دو2 روی یک تار بسیار مشکل است زیرا باید دست چپ را تغیر وضعیت داد ، و سه با ر دست چپ را روی دسته ی تار جابه جا کرد . در حالی که با استفاده از سه سیم کوک شده با فاصله ی چهارم ، جابه جا کردن دست چپ لازم نیست . شاهرخ به تأکید می گفت که اختراع او تار را تا سطح سازهای اروپایی ارتقاع می دهد .
این نوآوریها به سرعت ناپدید شد .
7- مرحله ی فعلی ساختن تار
تار هر چند که بدون تجمل است ولی ساختن آن طولانی وسخت است و گران تمام می شود . هیچ راه دیگری وجود ندارد مگر تراشیدن دستی کاسه از کنده ی درخت توت . ابتدا شکل خارجی را می سازند ، سپس از جهت طول آن را به دو قسمت می کنند ، تا آسانتر گود شود بعد این دو بخش را دوباره به هم می چسبانند .یا اگر تنه ی درختی به اندازه در اختیار نداشته باشند ،دو قسمت را جداگانه می تراشند . ساختن کاسه طولانی است و عامل تعیین کننده ی موفقیت یک تار آنقدر ها در مهارت سازنده ی یک سازنیست که در شناخت محاسبات صحیح ، کیفیت چوب و داشتن چشم تیزبین یک مجسمه ساز .
فنون جدید در اجرای تار هیچ کمکی به کار سازندگان تار نکرده اند و به همین دلیل است که در میان تمام سازها ،ساختن این ساز طولانی تر ، وقیمت آن گران تر است .
در سال 1352شاهرخ تارهای خودش را 200یا 300 تومان می فروخته است ، یعنی ده برابر قیمت یک سه تار خوب . بعضی از تارهای یحیی از 500تجاوز می کردند ،اما تارهای عالی قدیمی با قیمت مناسب پیدا می شوند . از چند سال پیش ، تعدادی سازنده ی خوب تار مشغول فعالیت هستند .
موفقیت یک تار بستگی به چند عامل دارد :
یک تار بزرگ ،سنگین و ضخیم تر است ، یک تار کوچک قدیمی ظریف تر است . تار سنگین محتاج به سیمی است ضخیم ( 20% یا 22% میلیمتر ) ودیگری محتاج به سیمی نازک ( 18% میلیمتر ) . یکی پوستی کلفت لازم دارد و دیگری پوستی بسیارتازک . چگونگی هوا اهمیت بسیار زیاد دارد . میزان کردن تار در مناطق خشک یا مرطوب تفاوت می کند .
روی هم رفته اگر چه قالب و ضخامت لبه های کاسه که پوست را نگاه می دارند و همچنین دسته ی خوب میزان شود ، بدترین تار صحیح می شود .با این وصف هنوز کشف نشده است که راز تارهای عالی چیست ، و حتی همه ی تارهای یحیی عالی نبوده اند . شاید که مهمترین نکته همچنان تنظیم و میزان کردن ساز به توسط خود نوازنده است .
فن اجرای تار
1- طرزگرفتن ساز
پس از دیدن عکسهای متعلق به اواخر قرن سیزدهم می توان محققأ گفت که گرفتن تار به طریقه ی امروز نبوده است نوازندگان ، چه ایستاده چه نشسته ، چه روی صندلی ، چه چهار زانو یا دوزانو ، تار را همواره با ساعد راست می گرفتند . کاسه گاهی با چانه مماس می شد ؛ دسته ، زاویه ای بین 40تا60درجه با خط شاقول می ساخت ، وسر ساز اغلب بسیار بالا نگاه داشته می شد ، امروزه دیگر هیچ کس به این صورت نمی نوازد . برخی معتقدند که نوازندگان قدیم جلو دوربین عکاسی ادایی خوش نما در آورده اند ، وگر نه ساز را بصورت طبیعی ( یعنی به صورت کنونی ) می گرفته اند ،برخی دیگر اظهار می دارند که نوازندگان می بایست مطابق رسم ایران در مقابل شاه دو زانو می نشسته اند ، بنابراین ساز خود را روی بازو می گرفتند دیگران تأکید می کنند که تاربه هر دو صورت ، یعنی هم روی بازو و هم روی ران ( وضعیت فعلی ) گرفته می شده است ، که این عقیده کاملأ قابل قبول است بدین ترتیب می توان پذیرفت که اولین طریقه ی گرفتن تار همان شیوه قدیم بوده است . همچنین است طریقه گرفتن تار قفقازی ، وترتیبی که علی اکبر خان در یک نقاشی دیواری از آن دوره عرضه می کند نقص این طریقه آن است که نوازنده را زود خسته می کند ،اما به خاطر داشته باشیم که تار ها ی قدیم اغلب کوچکتر و سبکتر از تار های امروز بوده اند و بنابر این نگاه داشتن آنها بدین شکل آنقدرها مشکل نبوده است .
در قدیم طریق دیگری هم برای گرفتن تار وجود داشته است . که همچنان نزد دو تار نوازان خراسان معمول است . پای راست تا می شود . شخص روی پای راست می نشیند ، پای چپ جلو سینه خم می شود . بعضی از نوازندگان سنتور هم از همین روش استفاده می کنند . به هر حال گرفتن تار به طور سنتی با ورود مبل وصندلی غربی کاملأ از رونق افتاده است ( مگر در آذربایجان ) . وزیری پیشگام گرفتن تار به طرز جدید بود . نشسته روی صندلی ، پای راست روی یک چهارپایه ی کوچک ، تار روی ران راست ، دسته افقی . این طریقه ی رسمی هنرستان موسیقی است ، اما استادان وشاگردان هرگزآن را رعایت نمی کنند ، هر چند که بسیار عملی وراحت است . عمومأ پاها را روی هم می اندازند و در محافل خصوصی چهار زانو روی قالی یا تشکچه می نشینند .
در مورد گرفتن سازها ی ایرانی باید خاطر نشان ساخت که بر عکس نوازندگان غربی ، ایرانیان هیچ قانون تغیر ناپذیری در مورد چگونه گرفتن ساز وضع نکرده اند ، و یا اگر چنین قانونی در زمانی وجود داشته اکنون مدتها ست که در باره ی آن تساهل می شود .
مع هذا طرز گرفتن ساز امر ی اساسی است ، مثلأ در مورد تار ، در صورت نشستن بر صندلی شرایط زیر باید رعایت شوند :
دست چپ باید کاملأ رها باشد و از آ زادی تمام بهره مند شود واگر مجبور باشد ساز را نگه دارد ، این آزادی رانخواهد داشت .
اما از سوی دیگر دست راست تعادل تار را با تکیه کردن بر بخش فوقانی کاسه حفظ می کند ، نه با تکیه بر بخش تحتانی کاسه . این امر موجب می شود که دسته بدون هیچ مشکلی بتواند بسرعت از بالا به پایین به بالا حرکت ، که با عث مهارتی فزاینده در نواختن می شود . اشکال کار در این است که وقتی دست راست بالا تر از محور سیمها واقع می شود ظرافت و دقت خود را از دست می دهد ، حال آ نکه خاصیت موسیقی سنتی در این است که آهنگهایی ساده روی وسعتی محدود توسط حرکات حساب شده و عالمانه دست راست تزیین شوند . موسیقی ای که در این طریقه ی جدید به دست گرفتن تار جا می افتد بیشتر یک موسیقی نوع اروپایی خواهد بود که از نظر آهنگ بسیار متفاوت است .و شامل دو هنگام ( اکتاو ) و نیم ( یا روی تار وزیری حتی بیشتر ) می شود ، اما به تقریب بدون آرایه است . با این همه استادان ستتی این طریقه را ، فقط با بهره برداری از مزایا ی آن رعایت می کنند بدون اینکه از امکانات جدید ی که در فن اجرا عرضه می کند بهره گیرند .
باید چند کلمه یی هم از اثرات مثبت روانی طریقه ی قدیم گفت ، وضعیت نشسته روی پاشنه ها ، دو زانو مانند حالت مراقبه است . ستون فقرات کاملأ عمودی است ، لگن خاصره جلو ، تنفس مرتب به علاوه صدا در گوش از نزدیک منعکس می شود ، ساز بیشتر صدا می دهد ، زیرا سینه حالت کاسه ی طنین را پیدا می کند و در دست آزادتر است . تنها نقص آن در باب بازوی چپ است که با آزادی کمتر حرکت می کند .تمام این عوامل ترکیبی بدون شک روی سبک نواختن تأثیر می گذارند و جنبه ی مر تاضانه ی دو زانو نشستن و اجرا را به سوی اعتدال ، قوت و نیروی بیانی می برد .که با وضعیت نشسته بر صندلی قابل مقایسه نیست . امروزه نوازندگان تار آذربایجان این شیوه ی گرفتن تار را بسیار مهم به شمار می آورند و شیوه ی ایرانی را غلط می دانند .
2- دست راست
سیم ها را با مضراب می زنند . این مضراب از جنس برنج یا مس است و بین شصت وسبابه و انگشت وسطی گرفته می شود ، تیغه ی مسی در یک گلوله ی کوچک از جنس موم زنبور مخلوط با خاکستر و تارهای پشمی ، فرو شده است .
ضربه مضراب به طرف پایین ضربه یی محکم به راست است ،ضربه از پایین به بالا ضربه ی ضعیف و مو سوم به چپ است . سیم های دو تایی همواره با هم نواخته می شوند ، گاهی در ضربه ی چپ اما در اجراهای سنتی ، همواره به نظر می رسد که دو سیم را با هم می نوازند .
در اجرای سنتی تار بر خلاف سنتور هرگز دوبارپشت هم ضربه ی چپ را نمی نوازند . برای صدای ساز و سبک موسیقی ، شکل مضراب و شیوه گرفتن آن عامل تعیین کننده یی است ، هر چند که هر نوازنده نزد خود نمونه ای گزیده را ترجیح می دهد ،و مضراب متوسط حساسیتی ملموس به وجود می آورد ، که مضرابی بزرگتر فاقد چنبین حساسیتی است . مضرابهای کوچکتر ممکن است نتیجه یی همسان داشته باشند . اما بر عکس مضراب بزرگ ، که مورد تصویب شهنازی برای هنرستان است به هیچ وجه نتیجه ای همسان نخواهد داشت . به کار گرفتن آن سبکی خاص به وجود می آورد که دقیقأ مرتبط با سبک میرزا عبدالله یا حسین قلی نیست . ریز آن کمی پنهان می شود ، بنا بر این سبک نواختن رساتر است اما با دقتی کمتر ، با لا و پا یین آن بیشتر است و ظرافتی کمتر خواهد داشت این دو نوع مضراب به یک شیوه گرفته نمی شوند . مضراب متوسط تقریبأ عمود بر سیم گرفته می شود مضراب های بزرگتر کج گرفته می شوند سطحی که بر سیم مماس می شود وسیع تر است ، دست معمولأ روی بخش فوقانی ساز قرار می گیرد. جدا از مضرابی که به کار می رود ، اغلب تار نوازان فعلی دست خود را به این حالت نگاه می دارند . می باید این طرز نگاه داشتن دست را حالتی جدید دانست ، هرچند که نوازندگان سنتی آن را پذیرفته اند . در حال حاضر به تقریب تمامی نوازندگان تار دست خود را روی بخش فوقانی کاسه قرار می دهند حالت قدیم باعث می شد که دست در بخش تحتانی ساز قرار گیرد نمی توان مضراب بزرگ به کاربرد ، و فن اجرا و سبک اجرا مشابه حالت نشسته نیست در تار آذربایجان مضراب از جنس شاخ یا استخوان است و اندازه یی کوچک دارد ، با شصت و سبابه ی خمیده گرفته می شود ، بدین جهت صدای آن سخت تر و ریز آن دارای نرمشی کمتر است .
4-فن اجرای تار و سبک آن
ویژگی های سبک سه تار قدیم به خوبی بر تار سنتی منطبق می شوند . اثر کلی آن در قوت و سنگینی نواختن است ، آهنگ ها سنگین و آرام هستند ، اما در مرحله ی دوم ، نت های گذر ، اشاره ها و آرایه ها فراوان هستند نت واخوان اغلب بسیار زده می شود چه همزمان با نتهای محوری ( اصلی ) آ هنگ ، چه میان نتهای گذر ، اشاره ها و آرایه ها این بازگشت به یک یا دو سیم واخوان ، وزن وپویایی استثتایی به سبک موسیقی می دهد بر وزن آزاد آواز ، وزن آزاد نت و اخوان هم اضافه می شود . در سنت ، هیچ آ هنگی بدون همراهی یک یا دو سیم واخوان نواخته نمی شود ، این امر احتمالأ در طبیعت سیم ها یا زنگ سازهای قدیمی است ، همانطور که در مورد سه تار هم صدق می کند . شاید قبلأ سیم های تار از زه یا ابریشم بوده اند . صدا یقینأ خشک تر بوده و یا یک نت واخوان تزیین می شده است . بعدها، طنین استثنایی سیم های فلزی دیگر جایی برای کاربرد منظم واخوان نگذاشته است ، و در عصر حاضر از نت واخوان مگر برای ایجاد اثری خاص استفاده نمی شود . با وجود این ، بعضی از استادان همچون شهنازی همچنان این وجه اساسی تار سنتی را حفظ کرده اند .
با شندین ضبط قدیمی ها ، برخی از نوازندگان جوان متمایل به سبک سنتی بی تظاهر سلیس ، آرام و پر تحرک شده اند . امکان دارد که بعضی از آنان از استادان خود فراتر رفته باشند ولی باید دانست که هیچ یک از آنان در زمینه ی فن اجرا از نسل قدیم فرا تر نرفته اند . در طول سال ها سطح فن اجرای تار بیشتر پایین بوده است و سبک اجرای آن به طور قابل ملاحظه یی تحت تأ ثیر مطرب ها قرار داشته است ، تا به حدی که تار ، موسیقی مطربی رابه ذهن عامه متبادر می کره است . بدین ترتیب هنرمندانی چونان شهنازی با شاگردانش که سبک ردیف را می نواخته اند مورد ستایش عامه ی شنوندگان ایرانی نبوده اند . این شنوندگان فقط نوازندگان موسیقی سبک را ستایش می کرده اند ازاین روست که جوانان اغلب در فراگیری تار سنتی مسامحه به خرج می دهند ، و با دستیابی به سبکی آسان که شهرتشان را تضمین کند اقناع می شوند . باید گفت که تار ، با صدای قوی وپر ارتعاش خود به آسانی می تواند سبک موسیقی غمزده و غربت زده را ارائه دهد ، یا اگر با مضراب همراه شود ، مو سیقی شادی را عرضه نماید . در میان حرفه ایی ها بسیارند افرادی که نمی توانند ردیف قدیم را بنوازند . مع هذا 10- 15 سال پیش ، نواختن تار شرف و افتخار خود را به دست آورده و بسیار ی ازنوازندگان جوان فن اجرای پیچیده یی را که به سبک ردیف
نزدیک تر است پذیرفته اند . ویژگی های فن اجرای جدید عبارتند از:
- لرزه ی بسیار زیاد که با فشار دست راست روی خرک ایجاد می شود .
- اختلاف زنگ صدا ( بنابر اینکه سیمها نزدک یا دور از خرک نواخته شوند . )
- استفاده مکرر از چپ به جای رلست که صدایی سخت و غنی از هارمونی به و جود می آورد .
- کنده کاری ( نواختن با دست چپ به تنهایی و بدون مضراب ، یا صدای مخملی ) ، افراط در نت پیوسته ( کنده کاری ) ، غلت ها ،نت های لغزنده ، مالش .
- آ رپژ( چگانه )ها ، گام ها نت های دوتایی ، وغیره .
- کوک های تفننی که پنج نت مختلف می دهد .
- کندی یا فقذان " ریز " .
- نرمی یا سنگینی ضربه ی مضراب ، لطافت بی حد زنگ .
- و سرانجام استفاده ی زیاده از اکو ( پژواک ) در تمام ضبط ها باعث شده که شخصیت این ساز و سبک خاص موسیقی سنتی به حد قابل ملا حظه ایی ضایع شود و همچنین سطح نوازندگان تار پایین آید ، زیرا بهره گیری از پژواک ، سرپوشی است بر عدم کفایت فن اجرای موسیقیادان.
مقابل خوار شمردن ارزشهایشان ، از خود دفاع کنند ، با این همه درآن دوره این نوع کار راحتی منور الفکران ، حقیر می پنداشتند . ظاهرأ این دختران رقاصه ، برای رفع خستگی شاه بوده اند ، که سلیقه ی هنری او چندان
استادان تار
عملأ بین قرن یازده تا دوازده شمسی ( هفده تا نوزده میلادی ) نشانه یی از یک رویداد موسیقایی ، یا ذکری از نام یک تار نواز هنرمند وجود ندارد . بدان گونه که گویی موسیقی در یک جامعه ی فرهنگی ناپدید شده ، فقط در محافل بسیار سرّی ، به دور از دربار و همچنین به دور از قشریون ادامه می یابد .در اوایل قرن سیزدهم ( آ غاز قرن نوزدهم میلادی ) ، در دربار فتحعلی شاه گروه های رقاصه و نوازنده به کار پرداختند این عده مجبور بودند در پیشرفته نبوده است با وجود این در میان سرپرستان گروه آنان ، بانوان موسیقیدانی یافت می شده اند که مفتخر به عنوان استاد شده اند ، از قبیل استاد زهزه و استاد مینا هر چند که قسمت اعظم موسیقی آنان را ترکیبهای مردم پسند و محلی تشکیل می داده است ، بدون شک در انتقال موسیقی علمی نقشی عمده بر عهده داشته اند .
در زمان ناصرالدین شاه ، تغییری صورت گرفت ، و نوازندگان مکتبی از گروه های موسیقی مطربی جدا شدند و با احترام بیشتری رو به رو گشتند . اولین نوازنده ی مطرح در دوره ی جدید علی اکبر فراهانی پدرموسیقی جدید است . او ظاهرأ بین سالهای 1190تا 1235شمسی می زیسته است ( و نه تا سال 1230 ، چنانچه خاچی (1963) تصور میکند ، زیرا گوبینو درسال 1235 موسیقی اورا شنیده بود ) به یقین نمی دانیم که آیا او نمایا نگر و ادمه دهند ه ی یک مکتب یا یک سنت متوالی وقطع نشده بود ، سنتی که حداقل تا دوره ی صفوی می رسد . با این همه باید توجه داشت که درآن دوره موسیقی هنری در قفقازپیشرفت بسیار کرده بود و ارامنه وترکان برنامه های متعددی درتفلیس به اجرا گذارده بودند و مقامهای مکتبی ( کلاسیک ) را نوا خته بودند .اما آیا در زمان حیات فراهانی هنرمندان دیگری همسطح او درکمانچه یا سنتور وجودنداشته اند ؟ تا کنون امکان آگاهی بر این مسئله فراهم نشده است . شگفت انگیزترین نکته آن است که علی اکبر فراهانی از اراک واقع در مرکز ایران ،آمده است ، که این شهر از نظر موسیقی ازفقیرترین مناطق ایران است . بنابرشواهد ، اوچون نوعی فرشته یا کمتر، به گونه ی روحی درویش آشکار گردیده بود و از استعدادهای گوناگون بر خورداربود و مورد تحسین همعصران خویش . درواقع ازجایی که نمی شناسیم کجاست سنت کامل ردیف و یک فن اجرای متعالی برای تار به خدمت یک نابغه ی موسیقی درآمد ه بود ، به خدمت کسی که گوبینو اورا هنرمندی جهانی خوانده است . لکن به دلیل فقدان اطلاعات دقیق وصریح ممکن نیست در شجره نامه موسیقی ایرانی به او رسید .
پس از علی اکبر ، ردیابی شجره ی اسناب خانواده ی بزرگ استادان سنتی ، یا حداقل نوازندگان تار بسیارآسان است . علی اکبر سه پسر داشت که بزرگترین آنان میرزاحسن به جوانی مرد اما نواختن تار را کمی به برادر خود میرزا عبدالله ( 1223تا 1297 ) آموخت پس از فوت میرزاحسن و علی اکبر ، میرزاعبدالله و برادر کوچکتر ش حسینقلی ( متوفی 1292 ) شاگردان عموی خود آقا غلامحسین ، جانشین علی اکبر شدند .
بی گمان ، مشهورترین شاگرد میرزاعبدالله و حسینقلی ، درویش خان ( 1251 – 1315 ) بوده است . او نوازنده ی فوق العاده تار وسه تار ، و آهنگسازی بسیار مستعد بود و شاگردان بی شمار داشت که عمدتأ از او درس سه تار و ردیف می آموختند .
اما حسینقلی ، که درزمان خود اولویت داشت ، تار تعلیم می داد و در سایه ی او بهترین استعداد ها شکوفا شدند . از جمله می توان از نی داوود ، که چندین صفحه ازاو به جای مانده فخام الدوله ، ارفع الملک –بهترین شاگرد او – غلام رضا گاه از حال و هوای این ردیف دور شده و به تفسیر و تأ ویلی کمی تفننی دست زده است . با وصف این او تار را از اضمحلال نجات داده است و تمامی نوازندگان این ساز مشکل بسیار مدیون او هستند . برادر عبدالحسین هم اجرا کننده ی خوبی ازهمان تبار است ، چندین ضبط خوب بر جای گذاشته است . وزیری تنها کسی بودکه ازنظر فن اجرا اوقادر به رقابت به رقابت با شهنازی بود، هرچند سلیقه ی موسیقایی او به حد مهارتش در موسیقی تبود . او حتی حسین قلی را شگفت زده کرد ، تا به حدی که پس از شنیدن اجرای او از پشت تلفن ، او را ( به منزل خود ) شیرازی ، رضاقلی خان یحی خان و همچنین دیگر شاگردانش که بعدأ در سازها ی دیگر تخصص یافتند همچون یوسف فروتن نام برد . ادامه دهنده ی مکتب حسینقلی پسر او علی اکبر شهنازی ( 1267 ) است که درطول بیش از 50 سال به تقریب تمامی نوازندگان خوب تار را در عصر ما تعلیم داده است . او تا هیجده سالگی پیش پدر ش کار کرده است . هر چند که مهارت موسیقی پدر را به ارث برده ، پدری که بهترین اجرا کننده ی ردیف بوده است ، با این همه دعوت کرد ! میرزا عبدالله هم چندین شاگرد داشت اما آنان را بیشتر به تسلط بر ردیف ونواختن سه تار تعلیم می داد تا نواختن تار ، او وظیفه ی نواختن تار را به برادرش واگذار کرده بود .
در زمام ما ، چند نوازنده ی خوب تار بخصوص در نسل متولد حدود دهه ی 30 وجود دارند . بر عکس ، کم هستند نوازندگان تاراز نسل قدیم که بتوان نامشان را ذکرکرد ، مگر بیگجخانی از تبریز و جلیل شهناز که زخمه ی مطبوع و حس درونی وزن موسیقی وبداهه نوازی او از قدیم الایام مورد تحسین بسیاری از شنوندگان بوده است .
سازشناسی تألیف پرویز منصوری – تهران انتشارات زوّ ار 1379
بخش اول / سازهای ایرانی – الف .سازهای مضرابی 1 - تار ازصفحه ی 17 تا آخر 19
تار
شکل ظاهری – قسمت کاسه ( شکم ) خود به دو قسمت بزرگ و کوچک تقسیم شده که قسمت کوچک تر را « نقاره » می گویند .
روی کاسه و نقاره ، تار پوست کشیده شده و خرک تار بر پوست کاسه تکیه کرده است . قسمت نقاره درانتهای بالایی به دسته ( گردن ) متصل شده است .
دسته تار بلند ( 45 تا 50 سانتیمتر ) است و برکناره های سطح جلویی آن دوروکش استخوانی چسبانده اند .دور دسته دستان ها ( پرده هایی عمود) بر طول آن با فواصل معین بسته شده ، قطر هر دستان دراصوات اصلی دستگاههای موسیثی ایرانی ، کمی بیشتر ازاصوات گذرا و کم اهمیت تر این موسیقی است . تعداد دستان ها امروزه 28 است (صفخه ی 18 پاورقی : ساز قدیمی با تعداد 25 دستان ( بدون سه دستان ، یکی دستان اول و دو تای دیگر در فواصل وسط ) نواخته می شده است . ) .جعبه ی گوشی ( سر ) درانتهای بالایی دسته قرارگرفته و ازهر طرف سه گوشی بر سطوح جانبی جعبه کار گذاشته شده است .
تعدادسیم های تار شش است که ازانتهای تحتانی کاسه شروع شده ، ازروی خرک عبور می کند ودر تمام طول دسته کشیده شده ، تا بالاخره به جعبه ی گوشی ها داخل ودر آنجا به دورگوشی ها پیچیده می شوند . سیم های شش گانه عبارتند از دو سیم سفید ( پائین ) که همصدا کوک می شوند ، دو سیم زرد ( همصدا ) ، یک سیم سفید نازک ( به نام « زیر » ) و بالاخره یک سیم زرد ( بم ) ، که دو تای آخری غالبأ به فاصله ی اکتاو کوک می شوند . فاصله ی سیم های هم صوت سفید ، نسبت به سیم های زرد غالبأ « چهارم » و سیم های سفید نسبت به سیم بم معمولأ فاصله ی اکتاو یا هفتم را تشکیل می دهند ( به این ترتیب اگر سیم های همصدای سفید را « دو » کوک کنیم ، سیم های زرد باید غالبأ « سل» وسیم بم «دو» یا « ر» کوک شوند ) . بدیهی است کوک تار ، یعنی تنظیم فواصل سیم ها به یکدیگر ،ممکن است در دستگاه ها و آوازهای مختلف تغیرکند .
تارسازی است که نقش تکتوازی یا همتوازی ، هر دو را می تواند بر عهده بگیرد . تار با مضرابی کوچک از جنس برنج به طول تقریبی سه سانتیمتر نواخته می شود . در قسیتی از نصف طول مضراب ، برای آنکه دردست های نوازنده راحت قرار گیرد ، با موم پوشیده شده است . تار ، سازی شهری است .
واژه نامه موسیقی ایران زمین جلد اوّل آ – ز / مهدی ستایشگر تهران ابتشارات اطلاعات سال 1374 قسمت حرف ت صفحه ی 217 قسمت چپ صفحه کلمه ی تار توضیح 2 .
1- تار : سازی ایرانی ، دارای نشان هایی از ویژگی های اصیل و سنتی و قومی ایران ، سازی کامل از ذوات الاوتار .
تار سازپنج سیمه : از تار در فرهنگها و مآ خذ قدیمی به سازی پنج سیمه اشاره رفته که با زخمه ی نوازند ه و بر کاسه ی آن پوست برّ ه تنگ کشیده باشند ( تار پنج سیمه بوده است و متأخرین سیمی بر آن افزوده اند . )
2 – از سازهای ایرانی ( ایران ساز ) که به دست ایرانیان ساخته شده ( واژه نامه موسیقی ایران زمین جلد اول آ – ز/مهدی ستایشگر ص 217 پاورقی آنگاه ایرانیان تار را در مقابل عود و دیاتی را در مقابل سه تار و سریانی را در مقابل طبل و سنج را در مقابل صنج ساختند ( مروج /2 /618 )
کاسه ای از چوب توت و بدنه ای و دسته ای از چوب فوفل یا گردوی کهنه و پوست برّ ه تو دلی که بر روی کاسه کشند وروی دسته را با استخوا ن پای شتر بندند ؛ خرک روی کاسه از شاخ گوزن گذارند و شش سیم سه تای زرد وسه تای سفید ، از روی خرک بگذرانند تا سر پنجه بیست وپنج پرده از جنس روده ی گوسفند به روی دسته بندند .
3- به علت اطلاق تا ر به سیم ها و زه ها ، در متون موسیقی ، آلات زهی دیگر چون رباب ، عود، تنبور را نیز به مفهوم کلی تار نامیده اند . امّا در آلات موسیقی ایران تار ، مختص سازی منحصر به فرد است .
4 – تار لفظی در اصل ، سانسکریت ( تره ) است .
5 – لفظ ساز که مفهوم کلی برآ لات موسیقی دارد ، اختصاصی تار نیز به کار می رود در سوابق تاریخی تار شرح مبسوطی در لغت نامه دهخدا آمده است . در اواخر قرن نوزدهم میلادی در مصر علیا در موسیقی مردم مطرح گردید . ( تاریخ جامع موسیقی / 1 / 249 ) ، برخی آنرا منسوب به فارابی دانسته اند امّا نظریاتی موجود است که این انتساب را مردود می داند .
در زمان صفویه نوازنده ای به نام استاد شهسوار چهارتاری ، چنان که از لقبش پیدا است و همچنین شیخ حیدر نامی ( وفات 898 هجری قمری ) چهار تار می نواخته اند . مشهور است که رضا ء الدین شیرازی ← نام نامه ، شش تار را اختراع نمود .
در مورد سیم ششم تار نظریاتی مبنی بر انتساب این عمل به مشتاق علیشا ه کرمانی ← « نام نامه » ( که آخر الامرجان بر سر این کار نهاد ) موجود است ، اما این نظریه در مورد سیم چهارم سه تار به نظر صحیح تر می آید ، زیرا ساز مشهور دراویش معمولأ چگور یا سه تار بوده و درباره ی مشتاق علیشاه به خصوص ، افزودن سیم چهار م سه تار نظری صائب است و
تار به شکل امروزی سابقه طولانی و دوری ندارد . میرزا حسینقلی با تار پنج سیمه می نواخته و درویش خان بر حسب احتیاج با تار شش سیمه مأنوس بوده و پس از او نیز تار شش سیمه مورد استفاده قرار گرفا ، تار سازان مشهوری چون یحی ، استاد فرج الله ، ملکم شاهرخ ، اقدام ساختن سازهای شش سیمه نمودند . ودر این میان تار یحیی از هر نظر مشهور تر ین تار بر سر زبان ها و در دست اساتید به جای ماند .
تار با مضرابی متشکل ازیک تیغه ی فلزی آمیخته با موم نواخته می شود . و از لحاظ صدادهی ا زانواع کامل آلات موسیقی ایرانی است ، این ساز ، همه حالات این موسیقی را که بر مبنای حالت ها استوار است .پاسخ گو است .
نقصی که در تار ملاحظه می شود در سیم های قسمت بالا ست ( دوسیم سوم ) که هنگام حرکت نزولی یا صعودی یک جمله یا پاساژ ازسیم سوم به دوم یا بالعکس ، نوعی دورنگی طنین مختلف سیم ها ملاحظه می شود ،لذا برای از بین بردن این نقیصه ، سیم های مذکور از نوع سفید و زرد و با کوک اکتاو انتخاب می شود . از باب صدا دهی ، تار صدایی گرم و تو دماغی دارد ، دیزهایش در دست نوازنده ی قادر ، دارای نوانس ، و می تواند که تداوم آرشه یک ساز کششی را به گوش رساند .ارتعاشات و ناله های که خاصه ساز در موسیقی ایرانی است به خوبی با تار ، نشان داده می شود ، و هر چه در موسیقی ایرانی نواختنی است با این ساز نواخته می شود .
تار درارکستر از وظیفه اجرای ملودی تا پشتیبانی سازه به خوب بر می آید به خصوص که انواع تار با سیم های بم ( با قطر های مختلف سیم ) را می توان به کار گرفت . هم در معنای مطلق سیم مانند شش تا ( معرب شش تار )و هم به معنی یک ساز در کلام شعرا آمده است .
زان چه از زخمه زه تار آید و از تار به گوش
وان چه از خُم شده در شیشه به جام
( وحشی بافقی )
مغنی یکی نغمه بر تار زن
به چشمی که خوابش برد خار زن
به مضراب تر کن رگ خشک ساز
چو مژگان عارف ز اشک نیاز
( نوعی خبوشان تذ/271)
مگو ساز ناهید او جان فزاست
که تارش ز شریان اهل و فا ست
( ظهوری)
ساختمان تار :
وزن یک تار به طور معمول 1700 تا 2100 گر م است . قسمت های مختلف تار عبارتند از سر پنجه ، نقاره ، کاسه ، پوست ، سیم ، گوشی و...
سرپنجه : محل تجمع گوشی های ساز است که به شکل محفظه ی مجوف مکعب مستطیل مانند در انتهای دسته ملاحظه می شود.
در وسط دو دیواره جانبی سر پنجه به قطر 8 میلی متر دو حفره به قطر 3 سانتی متر مشهود می باشد حفره ها به گونه ای متناسب ساخته می شوند که علاوه بر استحکام لازم و مقاومت در مقابل فشار گوشی ها بتوانند محل مناسبی برای تحرک انگشتان جهت تغییرات کوک و دست رسی به گوشی ها باشند قسمتی از انتهای سر پنجه به طول 5 سانتی متر به دسته ساز می پیوندد و درهم زبانه شدن می چسبد به روی سطحی از تیغه های روی سر پنجه در امتداد دسته ، جنسی از استخوان یا شاخ به قطر 3 میلی متر کار می شود .
دسته: دسته ساز به طول 46 و عرض 5/ 3 و به قطر بالای دسته 5/2 وسط 3 ، انتهای دسته 10 سانتی متر است .
باید متوجه بود که گاهی انتهای دسته ترک خوردگی یا شکستگی دارد که ظاهرأ به چشم نمی آید لیکن در صورت توجه ، از داخل نقاره ( بدون پوست ) ، مشهور است .
دو طرف دسته ساز از جنس استخوان شتر به قطر 5-3 میلی متر و قسمت میانی از چوب گردو و یا فوفل ساخته می شود که محدود ه ی استخوانی به عرض 13 میلی متر تا قسمت وسط فاصله دارد.
پرده ها ( دساتین ) : تار را 28 پرده است که از جنس زه و یا کات کوت ( نخ های بخیه جراحی ) و گاهی از جنس نایلون ساخته می شود . پرده ها به صورت سه یا چهار لا در جای خود به روی دسته ساز به طریقه صحیح بسته می شوند ، صحت پرده بندی در سهولت حرکت انگشتان نوازنده سهمی به جای خود دارد .
نقاره و کاسه :
ساختمان نقاره و کاسه تار از حنس چوب های توت و شاه توت معمول است ، لیکن چوب هایی از جنس چوب های دیگر مانند چوب ملچ وزرد آلو نیز امکان به کارگیری دارند اما معمول نیستند . نقاره کاسه کوچک تر مابین دسته و کاسه بزرگ ساز است که به وسیله زبانه ای به طول 7 سانتی متر در داخل دسته محکم می شود . قطر بزرگ نقاره 10 – 5/9 و سر آن 5/8 سانتی متر است .
از محل پیوستن نقاره به کاسه تا انتهای کاسه در حدود 17 و قطر بزرگ کاسه ساز حدود 5/15 سانت می باشد . فاصله طولی ، از ابتدای بالای نقاره ( انتهای دسته ) تار انتهای کاسه 26 و فاصله مابین کاسه و نقاره 5/0 سانتی متر است .
انتهای دسته تا ته کاسه 5/ 71 – 71 و ارتفاع بلند ترین لبه کاسه تا ته کاسه 25 – 24 سانتی متر است . قطر کاسه ساز : محل نصب دسته به کاسه به فاصله 5 سانت به سمت طرفین و ارتفاع تا 10 سانتی متر( به طرف زیر کاسه) قطر کاسه 5/2 – 2 سانتی متر و قطر های دیگر کاسه باید 1/1 – 8/0 سانتی متر باشد .
خطی بین کاسه و نقاره ، قرار دارد که در صدا دهی ساز مؤثر است . این خط کامل کننده شکل نقاره و کاسه ساز می باشد .
سیم گیر : قطعه ای دندانه داراز جنس شاخ یا استخوان است که برای نگهداری یک سر سیم ها به روی چوب کاسه قرار می گیرد . سیم گیر به فاصله 5 سانت از انتهای ته لبه دل کاسه توسط میخ و چسب به کاسه متصل می شود .
مچ بند : در نواختن تاربه علت ارتباط سر آستین دست راست نوازنده با سر قطع شده سیم های ساز بر روی سیم گیر، قطعه ای پارچه ای تعبیه می نمایند به نام مچ بند و چنان که از نامش پیدا ست آن را بر سر آستین می پوشند .
طول مچ بند : 13 – 10 و عرض 12- 8 سانتی متر است .
گوشی : در هر ساز ( تار ) ، شش گوشی برای نگهداری شش سیم موجود است .
← گوشی
سیم : شش سیم در تار معمول است که از آن ، دو سیم فولا دی اول ، سفید « دو » و دو سیم دوم ، زرد « سل » ( برنجی با آلیاژی از مس و روی باضخامت بیشتر از دو سیم اول ) و سیم پنچم از جنس سیم های اول واخوان « هنگام » و سیم ششم بم برنجی است که معمولأ مطابق دستگاها و آواز ها کوک می گیرد .
خرک : وسیله ای چوبی که سیم ها ازروی آن عبور نموده به سیم گیر متصل می شود .←خرک تار
از 28 پرده ی تار 15 پرده آن سه لایی و 13 پرده را چهار لایی بسته اند طول تار های معمول 93 تا 96 سانتی متر وطول سیم مرتعش از خرک تا شیطانک 66 سانتی متر است و دامنه ی صوتی تار ازسل sol 4تا دو do2 می باشد .
تار آذربایجانی t-e-äzabayjän-i
1. تاری با مشخصات ویژه خود در نواختن موسیقی آذربایجان که در محدوده یکصد و پنجاه سال قبل توسط صادق جان اسد اوغلی ، در قره باغ ساخته شد .
2. ساختمان تار آذربایجان در مجموع شبیه به تار موسیقی ملی ایران است . اما در جزئیات سیم ها وپرده ها ، وسعت و طریقه ی نواختن متفاوت است از یازده سیم موجود در آن شش سیم مختص انگشت گذاری ، یک سیم بم ، و چهار سیم به نام سیم زنگ یا جینگره است . و از بیست و دو پرده فقط پنج پرده اجرای فواصل ثلث پرده را تعهد می نماید . و محدوده دو نیم اکتاو این ساز با افزودن سه پرده ( که قسمتی از نقاره را هم اشغال می کند ) وسعت یافته است . دسته ی آن پهن تر از تار و دارای 9 گوشی است کاسه ی طنینی آن پشت صاف می باشد و مضراب آن از شاخ گاومیش ساخته می شود .
تار آلتو t-älto
نوعی تار که سیم های آن از یک چهارم از تار معمولی بم تر کوک می گرفته است . علی نقی وزیری ، تار آلتو را ابداع کرد و حسین سنجری داوطلب نواختن آن گردید ( سرگذشت / 2 / 33 ) ساز مذکور بامضراب سه گوش کائوچویی به سبک ماندولین نواخته می شد. او تارِ تار آلتو از جنس روده انتخاب می شد و امروز ه سیم ویلن سل را به کار می گیرند .
تار باس t-bäs
( = تار بم )
مانند تار آلتو و با همان طریقه ی مضراب زدن ، که وزیری ابداع نمود . و سپانلو می نواخت . ( سرگذشت ، 2/ 34 )
جنس اوتار از روده انتخاب می شده و امروزه از سیم ویلن سل استفاده می شود .
تار پین t –pin
از سازهای زهی زخمه ای با مضراب پلاستیکی ، دارای 10 تا 11 سیم وفاقد دسته و سر نوازنده انگشتان را از بالای دستان های پنج گانه( در بالای بدنه برروی سیم ها قرار می دهد ، فاصله سیم ها نسبت به هم سوم است . ( هنر . مو /336 )
تار تخت t – e - taxt
قبل از انتقال تار از روی سینه نوازنده به روی پا و ران (که از زمان یحیی دوّم تار ساز ← نام نامه ، انجام گرفت ) کاسه ی تار از پشت به صورت صاف تر و به اصطلاح تخت ساخته می شد و به تار تخت اشتهار داشت .
تارچه t – ce
مصغّر تار = تار کوچک .
تار چهار گل t – e- cahär -gol
تاری که بر دو لپ بزرگ و کوچک ( بقاره ) آن ، شکلی با رنگ روشن تر و شل مانند در آورده اند .
تار دان t-dän
با پسوند دان مانند گل دان ظرف ( جلد ) که تار در آن نگه دارند ؛ جلد ساز که در آن علاوه بر ساز ، لوازم مورد احتیاج نوازنده مانند سیم و مضراب ید ک و... قرار می دهند .
از بهر ساز عشرت او می نهد قضا تار دوایر فلکی را به تار دان
( ملا طغرا )
تاریخ موسیقی ایران – آثر روح انگیز راهگانی
ص 400
تار : ساز زهی زخمه ایی در لغت « رشته » معنی میدهد که امروز به آن « سیم » می گویند و در گذشته آن را « وتر » می نامیدند .به جز سازهای بادی که با فشار هوا به ارتعاش در می آیند . دیگر سازها از آن بهره مند هستند .
تار که اکنون از سازهای ملی ما بشمار می رود مشخص نیست که از چه تاریخی به این ساز اطلاق می شده است . فرخی سیستانی شاعر عصر غزنوی از آن نام برده و سرده است :
هر روز یکی دولت و هر روز یکی غژ هر روز یکی نزهت وهر روز یکی تار
در نقوشی که تا پیش از صفویه بر جای مانده ، سازی به این نام و این شکل ترسیم نگردیده است در حالی که در مجلس بزم تالار چهلستون اصفهان می توان کمانچه و سنتور را مشاهده کرد و حتی ساز تنبور را فارابی و شاعران پیش مثل منوچهری و ناصر خسرو ذکر کرده اند .
تار از سازهای مضرابی و قادر به اجرای نقش تکنواز ی وهمنوازی است و متشکل از شش سیم می باشد دو سیم سفید ( پائین ) ، دو سیم زرد ( همصدا ) ، یک سیم نازک به نام ( زیر ) و یک سیم زرد ( بم )
سیم ششم بوسیله غلامحسین درویش به اقتباس از سه تار به تار اضافه گردید .
آشنایی با زسالات موسیقی اثر د کتر حسین محمد زاده صدیق استا د دانشگا های هنر / تهران انتشارات فاخر چاپ اول
ص 38 –
آلات راکا ن
بعد از ایقاع در رسالات موسیقی ، سخن از آلات اکان یا « مبحث سازشناسی » آمده است . در واقع باید گفت که در رسالات موسیقی یکی از مبا حث اصلی ، بحث نوع و شرح ویژگیها ی ساختاری و خصوصیات سازهای مختلف است ، در رسالات موسیقی سازهای دوره ی اسلامی در چهار نوع معرفی شده اند :
1 – ذوات الاوتار 2- ذوات النفخ 3 – طاسات وکاسات 4 – الواح
1- ذوات الاوتار ، این اصطلاح جمع « ذوات الوتر » است که امروزه به آنها سازهای زهی یا سیمی می گویند طبق روایات ر سالات وتر از ابریشم یا روده و یا فلز ساخته می شده است . ساز های ذوات الاوتار را دو گونه دانسته اند
الف – گونه نخست : مقید به سازهایی گفته می شد که آن را با دست را ست می نواخته و با دست چپ رشته ها را مقیّد می ساختند که امروزه به آنها سازهای پرده ای می گویند ، تار و سه تا ر ، گیتار و ....
ب – گونه ی دوم مطلقات به سازهایی گفته می شده است که به وسیله ی یک یا دو دست ، زخمه یا کوبه بر آن نواخته می شد . مانند سنتور ، قانون و چنگ ....
شناخت موسیقی ایران – اثر محمد تقی بینش /انتشارات دانشگاه هنر سال 1376
ص 152 تا آخر پاراگراف سوم 161
تار و سه تار
واژه های : تا ، تار ، تاه و تای با اختلافی که در ظاهر آنها دیده می شود ، از لحاظ معنی بسیار به هم نزدیکند چنانکه در برهان قاطع « تا » به معنی تار و « تاه با تا »به یک معنی آمده است . احتمال دارد تا به معنی تار در فارسی دری همان tak پهلوی تار صورت تحول یافته ای از tathra اوستایی باشد ولی در هر حال به صورت پسوند suffix در نام سازها مشاهده می شود . به عنوان مثال می توان به آثار عبدالقادر مراغی اشاره کرد که در نسخه ای از مقاصد الالحان و به خط او با تاریخ تحریر 821 هجری قمری : شش تای ، یک تای عرب و در شرح ادوار در نسخه ی مورخ 845 هجری قمری : شش تای ، یک تای ترنتای آمده است .
ظاهراً اینگونه نامگذاری چنانکه در توضیحات مربوط به ساز ها در آثار عبدالقادر مراغی دیده می شود ، ناظر به ساختار ساز یا شماره ی رشته ها یا سیمهای آن بوده است ؛ از جمله مقاصدالالحان نشان می دهد یک تای « یک دسته موی اسب » داشته که « در یک گوشک » یا پیچک می گذرانده اند و در نتیجه « مثل یک وتر » بوده است ؛ یا بر شش تای « شش وتر » می بسته اند . یادگار اینگونه نام گذاری در زمان ما در دوتار و سه تار به خوبی باقی مانده است و سه تار هم با آنکه اکنون چهار سیم دارد ، تا مدتها دارای سه سیم بوده و سیم چهارم را مشتاق علی شاه ، از عارفان بزرگ ایران ( پاورقی ص 153 – اهل کرمان و کشته شده در 1306 هجری قمری ) در این اواخر بدان افزوده است .
از شواهد اینگونه وجه تسمیه ، یعنی نامیدن ساز بر حسب شماره ی سیمها در روزگاران گذشته ، شعر نظامی است که درباره ی باربد می گوید :
« ستای باربد دستان همی زد به هشیاری ره مستان همی زد »
بدیهی است نباید سه تایی که نظامی گفته است به معنی سه تار کنونی گرفت ، زیرا گذشته از فاصله بسیار دور زمانی ، اساساً نظامی هدف سخن پردازی داشته است ، نه پژوهش هنری یا علمی . به همین جهت در جای دیگر باربد را نوازنده رود وبربط ( barbut ) معرفی می کند .
دیگر ، اشاره ی فارمر به استتاد سفر نامه ی اولیا چلبی i) Ewliyä Cheleb ) از موسیقی شناسان ترکیه ( عثمانی ) است به اینکه شیخ حیدر ، از بنیانگذاران سلسله صفوی ( 893 هجری / 1487 م ) ، سازی به نام چارتار
( Chartar ) ساخته بود . و در جای دیگر با تکرار همین مطلب نام آن ساز را چارتار یا چهارتار ذکر می کند .
با آنکه شاید تار ، توانا ترین و دمسازترین ساز برای اجرای موسیقی ایرانی باشد ، متأسفانه تاریخ روشن و مشخصی ندارد . عبدالقادر مراغی چنانکه اشاره شد از سازی به نام « شش تا » یا « شش تای » ، با سه گونه نام برده است که با در نظر گرفتن شهرت تار در خراسان ، بویژه مشهد مقدس در بین قدیمها به شش تار ، چنین به ذهن خطور می کند که شاید شش تا یا شش تاری که عبدالقادر نام برده است همین شش تار کنونی بوده است . اما هیچ یک از اوصاف آن سه گونه شش تا یا شش تای با تار کنونی تطبیق نمی کند . مثلاً گونه ای را با کاسه ای به شکل امرود یا گلابی و به اندازه عود ذکر کرده است ، یا گونه ی دیگری را دارای « اوتار قصیره » یعنی سیمها و تار های کوتاه می داند و می گوید : « اهل روم [ اهل روم شرقی ، بیزانس که با ایران همسایه بوده است ] بسیار در عمل آورند » .
از سوی دیگر فارمر در یک جا علی خان تبریزی را مخترع شش تار ( Shashtar ) یا شش تا ( shashta ) معرفی می کند و جای دیگر به استناد سفرنامه اولیا چلبی می گوید رضا الدین شیرازی بوده است .
که در هر حال گذشته از این تباین ، اساساً بعید به نظر می رسد که تار یک دفعه در ابتدا به ساکن به وجود آمده باشد و اگر آنچه فارمر ذکر می کند صحت داشته با شد ، با ید علی خان تبریزی یا رضا الدین شیرازی را از کسانی دانست که در تکمیل و اشاعه با نوازندگی تار دست داشته اند .
قدیمی ترین نگاره ای که از تار با همان هیأت فعلی آن شناخته شده نقاشی رنگینی است با امضای ابوالقاسم و تاریخ 1231 هجری قمری ( 1816 م ) که بانوی زیبایی را در حال نواختن تار مرصعی نشان می دهد . بنابر این سرگذشت تار این ساز آرمانی دوران معاصر ایران همچنان تا بدست آمدن مدارک اصیل و جدید در پرده ی ابهام و ظلمت باقی می ماند . نکته ی شایان ذکر دیگری که نقاشی ابوالقاسم به ذهن متبادر می کند شیوه نوازندگی تار است زیرا در نمونه هایی که از استادان تار نظیر : اقا حسینقلی ،میرزا عبدالله و از همه مهمتر در نقاشی صنیع الملک نمودار موسیقی دانان زبردست دوران ناصرالدین شاه قاجار از جمله آقا غلامحسین و آقا علی اکبر فراهانی وجود دارد ، آنها تار ایرانی را با سبک تار قفقازی بالا و روی سینه ی خود گرفته اند در صورتی که در نقاشی کار ابوالقاسم که فضل تقدم تاریخی دارد ، تار روی زانوی نوازنده و در حقیقت به سبک امروزی است .
تار ایرانی شش سیم دارد : 2 سفید فولاد do3، 2 زرد برنجی Sol2 یک سفید فولادی و یک زرد واخوان برنجی
گویا سیم ششم را درویش خان افزوده است .
[ برای ابعاد سیمهای تار می توانید به La Musique Iranienne رجوع کنید که البته تقریبی است . ]
اجرای مشکّله تار شامل : کاسه ( با نقاره ) ، پنجه ، سیم گیر ، خرک ، شیطانک ، گوشی ها یا پیچکهاست .
دامنه ی صدای period تار در حدود 2 اکتاو و نیم است ولی شادروان استاد علینقی وزیری آنرا به 3 اکتاو افزایش داد .
موضوع مهم و نقش آفرین در نوازندگی تار ، کوک Accordatura است که می تواند نمودار استعداد هنری نوازنده باشد ؛ مخصوصاً در همراهی با خوانند کوک نقش بسیار حساس و شایانی دارد زیرا باید با ساختار صدای خواننده هماهنگی داشته باشد . معمولاً در تار دو نوع کو ک به نام : راست کوک و چپ کوک اجرا می شود که
راست کوک بیشتر برای صدای مردان وچپ کوک برای بانوان مناسب است اما استادان هنرمند چنانکه شاهدان عینی گفته اند کوکهای مخصوصی داشته اند و در نتیجه به هنر خود تشخصی می بخشیده اند .
تنظیم فهرستی از اسامی نوازندگان هنرمند تار به صورت تام و تمام به آسانی میسر نیست بویژه که اظهار نظر درباره ی معاصران و آنان که خوشبختانه در قید حیات هستند به صورت بی طرفانه بسیار دشوار است . بنابراین تنها به ذکر نمونه هایی بدون داوری اکتفا می شود :
آقا علی اکبر فراهانی سر دودمان خاندان هنر
میرزا عبدالله فرزند آقا علی اکبر
آقا حسینقلی برادر میرزا عبدالله
آقا غلامحسین برادر زاده ی آقا علی اکبر
درویش خان شاگرد ممتاز خاندان هنر
مرتضی نی داوود شاگرد آقا حسینقلی
علی اکبر شهنازی فرزند آقا حسینقلی
عبدالحسین شهنازی برادر علی اکبر شهنازی
ص 161 پاراگراف اول
مشهورترین و زبردست سازند ه تار ، یحیی بوده است . قبل از او یحیی دیگری در ساختن سه تار مهارت داشته ولی او که به قول شادروان روح الله خالقی باید یحیی دوم نامیده شود با آقا حسینقلی و میرزا عبدالله معاصر بوده است . این یحیی که در اصفهان می زیسته با گشت و گذار در بیشه های اطراف زاینده رود ، درختهایی را که مناسب می دیده انتخاب می کرده و پس از آن می داده است شاخه های آنرا بزنند و مدتی در زاینده رود می انداخته است . سپس به شهر اصفهان می برده و یک چند در دکان نانوایی نزدیک تنورهای سنتی قرار می داده و بعد چند تار می ساخته است . این تارها را به تهران می برده و در دعوتی که از آقا حسینقلی و میرزا عبدالله به عمل می آورده تقاضا می کرده است تا آنها را مورد امتحان قرار بدهند و از لحاظ مزیت شماره گذاری کنند .
از تار سازان معروف دیگر می توان جعفر و عباس صنعت را نام برد که هر دو برادر در کار خود ماهر بوده اند و عباس صنعت شاگرد یحیی بوده است .
دیگر استاد حاجی آقا ( در زبان محاوره : استاد حاج آقا ) است . و فرزندش رمضان شاهرخ که تار های کار او سه درجه داشت : یک مهره ، دو مهره ، سه مهره و تارهای سه مهره ی او دارای سه مهر و نام او « شاهرخ » در سه نقطه تار مشخص شده بود